شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

غروب مه الود


ولحظه ها همه بی مهر تو غروب آلود
دلم هوای تو کرده است ای سخاوت محض
دلم هوای تو کرده است ای حلاوت وصل
دلم هوای تو کرده است باتمامت عشق

فاصله

یا علی بن موسی الرضا...
از تمام عشقمان فاصله اش سهم من است
این همان سخت ترین قسمت عاشق شدن است...

منتظر باشید




پس از یک عمر نشـستن به پای این یا آن

   کـنون ز عشق تو  بیمـار هســتم آقا جان
   قرار بسـتم و چندین هــزار سـال بــر آن  
 سـر قـرار خودم هـم نشـستم آقا جان

شهید مهدی باکری

قافله ی ما قافله ی از جان گذشتگان است
 هر که از جان گذشته نیست با ما نیاید!


شهید مهدی باکری

شهادت


سردار شهید مهدی زین الدین , zeynedinسردار شهید مهدی زین الدین , zeynedinسردار شهید مهدی زین الدین , zeynedin
عـقـل گـفـت: کنج عافیت و سلامت را رها کردن
و گام در راهی چنین پر مخاطره نهادن شرط مصلحت نیست!
عـشـق بانگ برآورد: الرّحیل! که دنیا خانه
 فناست و به هیچ کس وفا نمی‌کند...

فصل اخر



تو فصل آخر منظومه ی خدایی عشق

تمام ِ سوره ی یاسین ، طلیعه ی طاها
قــیامِ  حتمی عشقی ، قـعود در قلبم
ســرادقات جمـال ِ تو ، جنت المـأوا

دلیل خدا




تو آن دلیــل خدایی که حاضری امّا

بـرای آمـدنت نـدبه خوانده ام ؛ آقا
خدا کــند که بتـابی  به باور مـردم
و گل کنی به بلنــدی عشق در دلها

عشق


بگذار عشق زمین گیر شود بعد برو

لااقل غصه و غم پیر شود بعد برو

اگرم قصد سفر داشته ای پرده گشای

چشمم از دیدن تو سیر شود بعد برو

کویر

کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید
بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است

باشما هستم


همیشه روز شما هست و با شما هستم

که دیده است دلم عشق تک سوار اینک
تمام شعر من اینک شمیم نام شماست
دلم غبار گرفته از انتظار اینک

زلیخای جنون

خوب می دانی زلیخای جنون با من چه کرد
پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم
نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلند
کشتی ات را بشکن و بنشین به طوفان دلم

سلام بر مرد اسمانی


سلام ای اسمانی ،که زمینی بودنت هم

اسمانی بود امده بودی تا  برای انهایی

که عشق را در خاکی ترین کره ارض

پیدا می کردند بگویی که عشق فراتراز

اینجاست درجایی که لامکان ولازمان

بودنش برای انهایی که دل درگروحضرتش نهاده

بودندبه اثبات رسیده بود.

شهادت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مناجاتهای شهید چمران


 

دنیا


” دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن جز عشق چیزی نیست. در این دنیا همه چیز در اختیار بشر گذاشته شده، وسایل و ابزار کار فراوان است، عالیترین نمونه های صنعت، زیباترین مظاهرخلقت، از سنگریزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنایتکار تا دلهای شکسته یتیمان، از نمونه های ظلم و جنایت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چیز و همه چیز در این دنیای رنگارنگ خلق شده است. انسان را به این بازیچه های خلقت مشغول کرده اند. هر کسی به شأن خود به چیزی می پردازد، ولی کسانی یافت می شوند که سوزی در دل و شوری در سر دارند که به این بازیچه راضی نمی شوند. این نمونه های زیبای خلقت را دوست دارند و می پرستند.
 
ادامه مطلب ...

ازدواج شهدا


سرسفره ی عقد آروم تو گوشم گفت :
میدونی من فردا شهید میشم؟!
خندیدم گفتم ازکجامیدونی نکنه غیب گویی!؟
گفت:آره دیشب مادرم زهرارو توخواب دیدم ازدواجمون
هم بهم تبریک گفت, بعدم بهم وعده ی شهادت داد.
بغض کردم گفتم :پس من چی میخوای منو تنهابزاری بری!!
توکه میدونی فردا قراره شهید بشی چرا پای سفره ی
عقد نشستی چرامنوبه عقد خودت درمیاری؟؟؟
دستموفشاردادو لبخندی زدو گفت :
آخه شنیدم شهید میتونه بستگانشوشفاعت
کنه میخوام توی اون دنیا جزء شفاعت شده هام
 باشی میخوام مجلس عروسی واقعی رو اونجابرات بگیرم ...

عاشقانه با امام عشق





کدام
عاشقانه  دارم که بگویم با حضرت عشق ..
ایا منی که هردوشنبه وجمعه
پرونده ام که خوانده میشود
و باعث گریه مولایم میشود
عاشقانه ای هم دارم.
انهایی که روزی عشق را در
زمین خاکی معنا کردند
 
عاشقانی بودند از تبار همین زمینیان وفاصله من با
انها از زمین است تا به اسمان، شهدا دستم را بگیرید
 که شاید
حضرت عشق هم مرا به خاطر شما اسمانیان ببخشد
 وراهم دهد در بین قافله ای که روزگاری است از ما
 فاصله گرفته است..یا حضرت عشق مرا نیز ببخش از
خدابخواه که به حرمت شما مرا ببخشدوازمن دیگر راضی شود

شرط پاسداری


اولین شرط پاسداری از اسلام عشق به

امام حسین(علیه السلام)است شهیدزین الدین

گل نرگس بیا


جان به لب آمده در ظلمت غم          کی به دادم رسی ای صـبـح امـیـد؟

آخر این عشق مرا خواهد کشت         عـاقـبـت داغ مـرا خـواهـی دیــد...

انجا واینجا


سر دادند که روسری ها نیفتند
روسری ها هم از سرها افتادند!!!
آن روز از سه راهی شهادت گذشتند
امروز در دو راهی عافیت مانده ایم!!
آنجا خدا بود و اخلاص
اینجا
شهوت وسرکشی نفس
انجا چشم مجنون بود
واینجا چشم بی دین
انجا عشق پرواز
واینجا
عشق  دنیا
انجا دنیا را سه طلاقه و
اینجا
اسیر دنیا

عشق است

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی،

که همه وجودم اشتیاق رسیدن به آن را،

در خود فریاد می زند...!!!
"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

من از اعماقم دلم ناشادم ...
"نشدم، آنچه که باید باشم!"

عشق


عشــــــق
با لهجه ی خـون شنیـدن دارد...
وتو دیدی که همین خون عاشقی را
به روایت میگفت
پسری شش ماهه
خون درراه بهترینش داده

عشق


دلـــت کـه گـرفــت، دیگر مـنـتِ
زمیـــن را نــکـش!
راهِ آسمـان بـاز است...
پر
بکش!
او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را می‌خواند

   اى که گریزگاهى نیست جز بسوى او
 اى که پناهگاهى نیست جز بسوى او اى که مقصدى نیست

جز درگاهش اى که راه نجاتى از (عذاب و قهر) او

نیست جز خود او اى که رغبت و اشتیاقى نباشد جز به

درگاه او اى که جنبش و نیرویى نیست مگر بوسیله او اى

که کمک نجوید جز به او اى که توکل نشود جز بر او اى که

امیدوار نتوان بود جز به او اى که پرستش نشود جز او


دعای جوشن کبیر


خدایا مدتی است که دیگر منت زمین وزمینیان را نمیکشم

مدتی است که متوجه اسمانت شده ام

مدتی است که عشق را اززمینیان گدایی نمیکنم

خدایا فهمیده ام که عشق انجایی است که تو میگویی

نه انجایی که خاکیان مثل خودم در صدد گفتنش هستند

وهرکسی بنوعی میگوید ومرا از خود بازداشته اند

اقااجازه

آقــــا اجـازه ! دلــــــزده ام از تمـــــام شـهر


 بی تـــــــو دلــــــم گرفته ازایـن ازدحـام شــــهر


 آقـا اجـازه! دست خودم نیــست خســـته ام


 در درس عشـــــــق من صـفِ آخـــــرنشسته ام


 در این کلاس ، عاطــــــفه معنــــــا نمیـدهد


 اینـجا کـسی بـرای تـــــو برپـــــا نمیــــــدهد


 آقـــــــا اجــــازه ! بغـــــض گرفتـه گلویمان


 آنقـــــــدر رد شدیم که رفـــت آبرویمان

یادمان باشد اگر تنــگی دل غوغـــا کرد

 

مهــــــــدی فاطمه تنهـاست از او یـــــــاد کنیم

 

شهادت


مثل همیشه خندید و گفت: «مادر من!
شهادت
 سعادت می خواهد .
شهادت قبایی نیست که برتن هرکسی برازنده باشد.»

نماز اقا مهدی زین الدین


شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم.
حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر.
تو شب بیا خونه مون بخواب. »

بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم.
 ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم
 خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم
آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند.

آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد.
هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم.
انگار کسی ناله می کرد.

از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی
 آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته
 توی ایوان و رفته به سجده.

یا اباصالح

به روی ندیده ات قسم چشمان عاشقم در

پی واژه ای می گردند تا نامت را صدا کنند

اما چه کند واژه ها و چه بی معناست

هر واژه ای در برابر معنای وجودت ...

از مهربانی « م » می چینم ...
از هدایت « ه » را ...

زیبایی

در زیبایی باطنشان که شکی نیست

برگزیده خدا بودند

اما در زیبایی ظاهر دست نخورده شان هم

از خیلی ها سرترند

ودرعشق دنیایشان هم عندربهم یرزقون شدند



حضرت ماه


او کیست که تو نیویورک و کالیفرنیا 400 هزار نفر مقلد داره؟
بزرگ مرد 75 ساله کیه این قدر عاشق و فدایی داره؟
کدوم مرجع تقلیدی دومین تندخوان کشورش بوده؟

کدوم رهبری در دنیا هشت سال سردار جبهه‌ های جنگ بوده؟
کدوم فرمانده جنگی رئیس جمهور کشورش بوده؟
 
ادامه مطلب ...