شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

دلم گرفته


دلم گرفته که فریاد بی صدا باشم
دوباره هوس توبه کرده ام که بی صداباشم
دوباره گریه کنم روی شانه های بی کسی ام

دلم گرفته دوباره،...دلم برای خودم...

 

 

دلم گرفته

دلم گرفته از بی خبری ها
از اینهمه هیاهوی ی که در غفلت از یاد تو برپا شده
هنوز هم غریبی آقای سرتا پا خوبی
سجده گاهت خیس از گناهان ما شده وما لبخند کذایی بی خبری

را تحویل خودمان می دهیم وچه ساده انگارانه

دلمان خوش است به نیم نگاه لطفت

اما اما بعید می دانم .

اقااجازه

آقــــا اجـازه ! دلــــــزده ام از تمـــــام شـهر


 بی تـــــــو دلــــــم گرفته ازایـن ازدحـام شــــهر


 آقـا اجـازه! دست خودم نیــست خســـته ام


 در درس عشـــــــق من صـفِ آخـــــرنشسته ام


 در این کلاس ، عاطــــــفه معنــــــا نمیـدهد


 اینـجا کـسی بـرای تـــــو برپـــــا نمیــــــدهد


 آقـــــــا اجــــازه ! بغـــــض گرفتـه گلویمان


 آنقـــــــدر رد شدیم که رفـــت آبرویمان

یادمان باشد اگر تنــگی دل غوغـــا کرد

 

مهــــــــدی فاطمه تنهـاست از او یـــــــاد کنیم

 

شهیدان


دست ما را بگیرید شهدا - قافله شهدا


دلــم گرفتـــه شهیـــــدان مـرا ببریـــــد
مــــــرا ز غربت این خاک تا خدا ببریـــــد
*****&&&&&*****

دلم گرفته از این قلبها که از چوب است


 دلم گرفته از این قلبها که از چوب است

ازین زمانه که خوبی همیشه مصلوب است
 
"چه روزگار غریبی، چه روزگار بدی"
به حکم عقل دچاریم و عشق مغلوب است
 
چگونه شاد بمانم درین غروبی که .....
نگاهها همه مانند ابر مرطوب است
 
ستاره‌های صمیمی! درین فضای سیاه
چقدر نور شما، نور مطلوب است!
 
دلم گرفته ازین دوزخی که تکراری ست
فقط کنار تو ای خوب! زندگی خوب است3184c908.gif

دلم گرفته به وسعت دنیا

http://upload.iranvij.ir/image_tir91/1342481418.jpg

دلم گرفته به وسعت دنیا

امسال سالی بود که شهدا دعوتم نکردن

سالی بود که بسویشان گام برنداشتم وانها نیز مرا نپذیرفتند

می دانم همیشه وقتی تو را بخواهند برایت دعوت نامه می فرستند

ولی امسال دریغ از یک نگاه

واین همه را تقصیر کار خودم بودم

خدایااویی که هر سال مرا به کنار اروند می برد وعظمت تورا در

ثانیه ای برایم بازگو می کرد نیز نیامد

راستی دایی جان کمکم کن در این دنیایی که غبار الود است گم شده ام

من درهوای صاف این دنیا راهم را گم کرده ام

حال که هوای غبار الود اینجا را گرفته است چه کنم

دایی جان می شود مرا نیز کمک کنی می شود دستی بر زیر بالهایم بزنی

من هنوزپرواز را یاد نگرفته ام من هنوز دلبری بر نگزیده ام

من هنوز در پایین دنبال شما می گردم وحال انکه شما اسمانی هستید