شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خدایا دلتنگم

جــدا کننــده متـن

خدایا دلتنگم

خدایا تورو دوست دارم

یا ستارالعیوب ویا غفار الذنوب

عشقی که داشتنش همه  وهمه است

توباشی چیزی نمیخواهم

تویی عشق ،تویی هجر،تویی قریب،تویی وصل


جــدا کننــده متـن


کل یوم عاشورا


zeynabiyehzeynabiyehzeynabiyeh
دمشق را ببین.
باز هم حرم و حرامی.
دیدی حقیقت داشت؛
کل یوم عاشورا…!

تا بنده نشوی


godgod

چه خوب می‌گفت؛

تا بنده نشوی،
تابـنده نخواهیــ شد…

بهای سوختن


سوختن
بهای قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانگان بی پروای عشق نمی بخشند
.
سیدشهید ان اهل قلم..سید مرتضی اوینی

سوختن

 سوختن بهای قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانگان بی پروای عشق نمی بخشند.

سوز دل صحرا



باد هم کم نکند سوز دل صحرا را

قطره ای عشق به آتش بکشد دریا را
از غم عشق تو ای دوست! ببین جان به لبم
فرصتی نیست دگر وعده نده فردا را

سلام بر عشق


سلام شهدا

سلام ای سینه سرخان پرواز عشق

سلام بهترینهایم

سلام ای اسمانیان

وسلام بر تو ای عشق

ببخشید مرا که از یادتان غافل شدم

ببخشید مرا که عشقتان را زمینی دانستم

ببخشید که یادم رفت در هنگام عروجتان

نگاه به من زمینی کردیدو گفتید

چقدر زمین حقیر است ....

ومن هنوز به عمق این مسئله نرسیدم که

زمینی بودن وقتی است که ...........

سید شهیدان اهل قلم


عمار   , em313عمار   , em313عمار   , em313
بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را،
بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند.
راحلان طریق میدانند که ماندن نیز در رفتن است.

سیدشهیدان اهل قلم اقاسید مرتضی اوینی

هوالمعشوق


هوالمعشوق

بالا رفتن سن حتمی است ...
اما اینکه روح تو عشق را بفهمد،
پیر وفرتوت نشود
بستگی به خودت دارد ... !
دربین ورق پاره های زندگیت بگرد
فقط انجایی که دستت را از دستش کشیدی
انجا بی عشق مردی ونفس کشیدنت سخت شد
اهسته اهسته بسوی عشق قدم بردار
ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا ...
بی عشق حضرتش نفس بکشی که در راه مانده ای
پایان آدمیزاد
نه از دست دادن دارایی است
نه رفتن یار
نه تنهایی...
هیچکدام پایان آدمی نیست!
آدمی ان هنگام تمام میشود که دلش عاشق نباشد
ان هنگامی که با خداست وومعشوقش خدایی است که
الله الصمد است تورا کفایت میکند
دلهایتان عاشق به نور الهی

عشق


نیلوفر پیچ

میدانی؟
آدمهای ساده،
ساده عشق میورزند،
ساده صبوری میکنند،
اماسخت دل میکنند،
وقتی دل میکنند،
"جان میدهند."

عشقبازی




صبح بی‌تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد

بی‌‌تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی‌تو می‌گویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد

قافله سالار عشق

خدایـــــــــــا
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 میگویند شهادت لیاقت میخواهد...

من معنی لیاقت وعشق راخواستم بدانم
اما توکه نامت بر شهید است...

ایا خواستن من لازمه همه انچه که هست نیست

معنای اشک جاماندگان قافله را که میدانی

معنی جاماندن راکه میدانی

  معنای قافله عشاق را که میدانی

معنای قافله سالار را که میدانی

پس ای قافله سالار عشق مرا نیز دریاب

صل الله علیک یا اباعبدالله.

دیدار




گر این دل بشکسته‏ام لایـق به دیــدار تو نیست‏

خونین دل مجنون من در جستجوی عشق کیست‏
عشقی که بیدل کرده است لیلای من در هستی ام‏
ای نام تو در هر زبان لبخند و شوق و مستی ام

عشق یعنی

"عشــــق" یَـــعنی ...

وقتی به استانه ورودی درب حرمت می رسم
نــــآگهـــآن  می ایستم

به نشانه احترام دست بر سینه گذاشته ومی گویم

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

عشق یعنی....



عشق یعنی غصه و دلواپسی

عشق یعنی بی کسی در بی کسی
عشق یعنی سر فدای نام دوست
عشق یعنی هر چه داری مال اوست

سبک بالان عاشق


از رفتنت دهان ِ همه باز ....

انگار گفته بودند :

پرواز

پـر واز

 

از : قیصر امین پور

عشق


آنان که از عشق نالیدند

تنهایان بودند

به وصل رسیدگان ، اما

  سخنی نگفتند

در زمان وصال

کو فرصت گفتار

 

سینا به منش

دنیا

دنیا را به اندازه‏ ى یک
ارزن دوست نداشته باشید.
 
شهیداحمد احمدیان

ساعت عاشقی


اینجا به ساعت عاشقی که بخواهی حساب کنی
هزار وچهارصد اندی است
 که گذشته است وبرای من هنوز از کربلا ندا می اید
که هل من ناصرینصرنی وهل من معینٍ یعیننی
وهنوزمنتظریم تا بیایداویی که ظلم
راازپهنه جهان بر خواهد کند
اللهم عجل لولیک الفرج …

شهید اوینی


عقل بی اختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و

اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمی دهند که هیچ ،

بال می سوزانند . آنجا ساحت انی اعلم ما لاتعلمون است ،

آنجا ساحت علم لدنی است ،

رازداری خزاین غیب آسمان ها و زمین؛

آنجا سبحات فنای فی الله است و بقای بالله ، و مرد این میدان

کسی است که با اختیار ،از اختیار خویش درگذرد و طفل

اراده اش را در آستان ارادت قربان کند ... و چون

اینچنین کرد، در می یابد که غیر او را در عالم

اختیار و اراده ای نیست و هر چه هست اوست.

منبع: گزیده ی مقاله "فتح خون" فصل دهم:

تماشاگه راز // اثر ماندگار "سید مرتضی آوینی"

تنهایی



گاهی وقتا خیلی تنها میشی 

دلت می خواد یکی باشه تا باهاش دردو دل کنی   

نه اینکه کسی نیست و نتونی باهاش باشی..چرا هست

 ولی اونی که می خوای نیست... 

اینجوروقتا چقدر

گم میشی و تنهاسکوت زندگیت روپر می کنه

البته این روایت دنیایی سکوتهوتنهایی

وروایت دیگرش این است
تنهایی  ات را با شهداپر میکنی
 همانهایی که درگفتار بهترین هستند ودر عمل بهترین.

همانهایی که راه رهایی از دنیا راپیدا کرده اند
رها شدیم تا رسیدیم به شهداواینجا
سکوت معنایی دنیایی ندارد
سکوت حرفهایی دارد از جنس عشق از جنس نور
خدایا عاشقم کن ...خدایا نورانیم کن


 

عشق


ازفکرگناه پاک بودن عشق است
ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیرقدم تو خاک بودن عشق

کاش

کاش یادت
اینهمه آغشته نبود به نبودن
و عشقت به خمار سکوت
کاش وقتی می خواندمت

عشق به حضرت ماه


 اقا جان برای من هم دعا کن برای من هم بخواه
بخواه تا خوب ترینت باشم بخواه تا سربازت شوم
اقا جان عشق را باید
 از سرچشمه وجودت به ودیعه گرفت
اقا جان حضرت ماه دوستت دارم

درد پنهان

کاش قلبم درد پنهانی نداشت

چهره ام هرگز پریشانی نداشت

کاش می شد دفتر تقدیر عشق

حرفی از یک روز بارانی نداشت

کاش می شد راه سخت عشق را

بی خطر پیمود و قربانی نداشت