آقا جان..... عاشقی دردسری بود،
نمیدانستیم حاصلش خون جگری بود،
نمیدانستیم پر گرفتیم، ولی باز به دام افتادیم
شرط ،بی بال وپری بود نمیدانستیم
آسمان از تو خبر داشت،
ولی ما از تو سهممان بی خبری بود، نمیدانستیم
آب وجاروی در خانه مان شاهد بود
از تو بر ما گذری بود، نمیدانستیم
این همه چشم براهی ، نگرانم کرده...
عاشقی، درد سری بود ، نمیدانستیم
هیچکس تاب وتب چشم تو را درک نکرد
هیچکس اشک شب چشم تورا، درک نکرد
ما کجا درد کشیدیم به اندازه ی تو؟
روز وشب گریه ندیدیم، به اندازه ی تو
منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست
اندکی چشم براهم بگذاری، بد نیست
نگرانم که پس از مردن من برگردی... .
پای تابوت، سر بردن من، برگردی... .
نکند منتظر مردن مایی، آقا.... .
منتظرهات،..... بمیرند،... می آیی آقا؟
من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد... .
صبح فرداش ، کنار تو ، دلم میخواهد.. .
عرض کردیم..... . نبودی،.... .
سحر طول کشید..... . رفته بودی که بیایی،
..... . چقدر طول کشید........ .
صابر خراسانی اللهم عجل لولیڪ الفرج
آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت
ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،
حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد
ولی فروغ دیده نباشد.
آقا جان..............
جهانم بی تـــــــــــو "الف" ندارد.......
جهانم بی تــــــــو جهنمی بیش نیست!!
..................مارا دریاب++
آقا اجازه ، دل زده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه ، دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق من صف آخر نشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد
اینجا کسی به پای تو برپا نمی دهد
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید ؟
درس غریب غیبت کبری به سر رسید
آقا اجازه ، بغض گرفته گلویمان
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان
استاد عشق ! صاحب عالم ! گل بهشت!
باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت
یک روز میرسد که بگویند ز آسمان
آن مرد آمده است ، کجائید عاشقان ؟
آن مرد آمده است که باران عطا کند
تا این کویر غم زده را کربلا کند
آقا اجازه ، مادر پهلو شکسته ات
آیا شود که گوشه چشمی به ما کند ؟