شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

بانوی مدلینگ

1750402_817
بانوی مدلینگ !!!
پا گذاشتن روی خون شهدا چند می ارزد؟
خون به دل کردن یوسف زهرا چند؟
بازیچه ی دست بوالهوسان شدن چند؟
قیمتت حیا وعفت توست
ارزش در پوشیدگی است

یارمن یوسف زهرا




یار من معشوق من ای ماه و ناهیدم بیا

در جهــان نزد رقیبـان بر تـو بالیدم بیـا
تا به کـی در پشت ابر غیبتی مولای من‏
یوسـف کنعـانیم ای عیـش جـاویـدم بیــا

یارمن یوسف زهرا

یار من,یوسف,نیا اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
ای گل زیبای من , از غربتت اشکی نریز
نازنین ، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست

ابریم بارانیم

ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست
چشم سر، خیس است امّا چشم دل، مرطوب نیست
آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است
علتش این است اگر محصول ها مرغوب نیست

سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده
ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست
این دل بی در اگرچه جای این و آن شده
غیر تو اصلا ً برای من کسی محبوب نیست

واقعا ً من دوستت دارم عزیز فاطمه!
غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست
با من ِ بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو
جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست

طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست
کربلا می خواهم آقا … التماست می کنم
نامه ام را مُهر کن هر چند که مکتوب نیست

یوسف فاطمه



هرکس قدمی بهر خدا بر دارد

آینه ی سینه اش جلا بر دارد
من معتقدم یوسف زهرا آید
گر فاطمه دستی به دعا بر دارد

زلیخای جنون

خوب می دانی زلیخای جنون با من چه کرد
پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم
نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلند
کشتی ات را بشکن و بنشین به طوفان دلم

یوسف فاطمه



ای مهربان من تو کجایی که این دلم

مجنون روی توست که پیدا کند تو را
ای یوسف عزیز چو یعقوب صبح و شام
چشم به کوی توست که پیدا کند تو را...

ای مهربان



ای مهربان من تو کجایی که این دلم

مجنون روی توست که پیدا کند تو را
ای یوسف عزیز چو یعقوب صبح و شام
چشم به کوی توست که پیدا کند تو را...

زلیخا



ای جمعه ی رویائیم وای از دل و تنهائیم

دور از امیر قافله ،در گیر نابینائیم
همچون زلیخا چشم من کم سو و نابینا شده
پیکی خبر کی آورد از یوسف زهرائیم

ای عزیز زهرا

ای عزیز زهرا ! ای خورشید رخ بر کشیده

در پس ابر ، ای سفر کرده ی هجران گزیده ،

تا کی تو همچنان در غیبت و ما این چنین

در هجران ؟ جهان جهانی نثار قدومت باد .

آیا هجران امروز ما به فردای وصال تو نمی رسد ؟

آرزوی دلم

 

بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم

آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست

آوردنش تمام کلاف های عمرم را به بازار معشوق

فروشان برده ام وخودم را در جرگه

خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام.

کنعان دل

کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست


یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است

یوسف زهرا

با چشم شهر آشوب خود، ما را زلیخا می کنی
یعقوب چشمان مرا، تنها تو بینا می کنی
دیگر نمی داند کسی، فرق ترنج و دست را
یوسف! تمام شهر را، داری زلیخا می کنی
دروازه های نور را، بستند و ما و تیرگی
کی می رسی و ناگهان، دروازه را وا میکنی ؟
باغ زمستان دیده ام، با شاخه هایی یخ زده
کی تو بهار، ناگهان! ما را شکوفا می کنی ؟
آه ای قیام قامتت، آشوب روز واپسین!
چه محشری با قامتت، یک شب تو برپا میکنی؟
فردای من امروز شد، امروز من، دیروز شد
تا کی بگو ، ای نازنین! امروز و فردا می کنی ؟
بی تو گذشت این جمعه هم، ای صاحب عصر و زمان (عج) !
عصر کدامین جمعه را، صبح تماشا می کنی ؟