یا مولا

سلام می کنم به تو
توئی که نور دیده ای
توئی که سالها ز من
به جز بدی ندیده ای
سلام می کنم به تو
غریب غائب از نظر
توئی که وقت بی کسی
به داد من رسیده ای

تمنا

به تمنای نیم نگاهی آرام
براین خس بی برگ وبار
توشه ای اندک آورده ام
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر.
اجعلنا من انصاره واعوانه خیرا

نقش تو

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
                                         "سعدی"« اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»

بس است

سلام آقا دلتنگت شده ام!
کاش در این روزگار بی احساس در انتظارت جان بدهم
"خراب حالی ما لشگری نمی خواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را..."

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﯼ

پرسیدم ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺭﺑﺎﺑﺖ ﮐﯿﺴﺖ
ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺳﻔﺮ ﺭﻓﺘﻪ، ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﯼ، ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺯ ﺭﺏ
ﻋﺠﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﺮﯾﺴﺖ

اللهم عجل لولیک الفرج

 سلام آقای خوبم....
دلم که از روزگاروطعنه هایش می گیرد ...
دلتنگی هایم را جمع می کنم یکجا،
بغض هایم را زیرِ لبخندِ تلخم پنهان می کنم،
اما غروبِ جمعه که می شود،
دلم فریاد می زند:
بس است! دیگر طاقت ندارم.
همین می شود که
اشک هایم بی وقفه شروع به باریدن می کند،
می گویم:
جدایی بس است ...
دوست دارم ببینمت ...
دلم می خواهد بیایی...
اما باز از بندِ گناهانم رها نمی شوم که نمی شوم.
آمدم بگویم، به دعاهایتان محتاجم ...
می خواهم بشوم همانی که می خواهی آقا قبولم میکنی؟

قسم ظهور

اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه ان شاالله ...
 امام زمان علیه السلام ؛
به شیعیان ما بگوید خداوند را به حق عمه ام زینب قسم بدهند که ظهور را نزدیک کند.

چشم انتظاری

معنیِ چشم انتظاری را نفهمیدم
ولی جانِ مادرهایِ مفقودالاثرها

العَــجـَـل یا مولای یا صاحب الزمان
 «عجل الله تعالی فرجه الشریف»

یا صاحب الزمان

یا صاحب الزمان

«اولین جمعه ی مـاه رمضان» نیز گذشت

من «دعای فرجش» را به «لب عطشانم»

اللهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ …

بی خبر

این کدامین بلای آسمانی است که از حالمعشوق  خود بی خبریم 

در حالی که اوهمیشه فکر ماست واز حالمان باخبر است 

مولایمان عفومان کن که بی خبریمان از حد گذشته وتو را از یادها برده ایم 

اللهم عجل لولیک الفرج

باور

التماس

باشد به التماس دل ما محل نده....

پس لااقل بخاطر زهرا ظهور کن.

اللهم عجل لولیک الفرج بحق عمه سادات

یوسف کنعان من

یوسف کنعان من، کنعان شعرم پیر شد
باز آی از مصر باور کن که دیگر دیر شد

درد هجرت چشم یعقوب دلم را کور کرد
پس تو پیراهن بیاور، ناله ام شب گیر شد

یوسف کنعان یعقوب دلم اللهم عجل لولیک الفرج

مجتبی م جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 02:35 ب.ظ