شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

اللهم عجل لولیک الفرج

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است
برای گریه شدن آبشار هم خوب است
تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا
کمی خجالت از این انتظار هم خوب است

شهید عبدالحسین برونسی



خانه ما آفتاب گیر بود. از اواسط بهار تا اوایل پاییز من وچند تا بچه قد ونیم قد،
دایم با گرما دست و پنجه نرم می کردیم. فقط یک پنکه درب وداغان داشتیم.
من نمی دانستم عبدالحسین فرمانده گردان است ولی می دانستم حقوق
او کفاف خریدن یک کولر را نمی دهد. یک روز اتفاقی فهمیدم از طرف سپاه
تعدادی کولر به او داده اند تا به هر کس خودش صلاح می داند بدهد.
 بعضی از دوستانش واسطه شده بودند تا یکی از آنها را ببرد خانه خودش.
قبول نکرده بود. بهش اصرار کرده بودند. گفته بود: این کولرها مال اون
خانواده هاییه که جگرشون داغ شهید داره، تا وقتی اونا باشن،
نوبت به خانواده من نمی رسه.   شهید عبد الحسین برونسی

منبع : برگرفته ازپایگاه منبرک

جوانی

جوانی از نادرترین سرمایه های انسان است که بسیار زودگذر است ،

بکوشید بهترین لحظات عمر را صرف بهترین کارها کنید. شهیدآوری فرد

سفر


مهدی بیا , mahdibiyaمهدی بیا , mahdibiyaمهدی بیا , mahdibiyaمهدی بیا , mahdibiya
برو سفر به سلامت که هر کجا هستی

امام  آخر دنیا خدا نگهدارت
برو ولی به کجا؟ چشم ماست خانهٔ تو
بیا دوباره گرفته دلم بهانهٔ تو

تشنه عشق

ما تشنه ی عشقیم و شنیدیم که گفتند
رفع عطش عشق فقط نام "حسین" است

«شناخت دشمن»


حضرت امام علی علیه السلام:   
من ساتَرَکَ عَیبَکَ و عابَکَ فی غَیبِکَ فهُوَ العَدُوُّ ؛ فَاحذَرهُ؛ میزان الحکمة، ح12176
 هرکه عیب تو را از تو پنهان سازد و پشت سرت عیبجویى کند، او دشمن است، از او حذر کن.


عملیات قادر



برای آماده‌شدن منطقه عملیاتی «قادر» جهاد سازندگی خدمات فراوانی انجام داد؛
 از جمله: افراد شاخص این عملیات، برادر «زینت بخش» بود. وی مسئولیت مهندسی و
احداث جاده‌ها را به عهده داشت و حدود 30 کیلومتر را پیاده و با وسایل ابتدایی شخصاً
سنگ‌چین کرد. دستگاهها پشت سر ایشان حرکت می‌کردند. صورت این فرزانه در اثر
آفتاب سوزان منطقه، پوست انداخت، در عین حال، چهره نورانی‌اش تمامی همرزمان را
تحت تأثیر قرار داده بود. وی فردی بسیار منظم بود. دعای توسل او در شبهای سرد منطقه
هنوز در گوش همرزمانش طنین‌انداز است. زینت بخش در اثر اصابت تیر به ناحیه
قلب پر مهرش به شرف شهادت نایل شد.   شهید زینت بخش
منبع : ر.ک: جهاد سازندگی خراسان در دفاع مقدس، ج6، ص297 و 304

انقلاب



انقلاب بیش از هرچیز برای ما یک ابتلای الهی و یک آزمایش تاریخی و اجتماعی است
و در جریان این ابتلا باید رنج، محرومیت، مصایب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم
و در برابر آشوبها و فتنه‌ها با خلوص و شهامت بایستیم و از طولانی شدن این ابتلا
 و افزایش سختیها و ناملایمات نهراسیم، زیرا علاوه بر اینکه خود را از قید آلودگیهای شرکین
 و وابستگیها، پاک و خالص می‌کنیم، انقلابمان و حرکت امت شهیدپرور،
عمیقتر و استوارتر می‌شود و از انحراف و شکست مصون می‌ماند.
شهید محمد جهان آرا

یوسف مصری



هزار یوسف مصری کلاف حُسن به کف

نشسته اند به صف در میان بازارت
به شیوه ی پدرانت چه می شود بینم
کنار سفره ی ما باز کردی افطارت

طوفان صلوات

سرهنگ عراقی گفت "برای صدام صلوات بفرستید"
برخاستم با صدای بلند داد زدم " سرکرده اینها بمیرد صلوات"
طوفان صلوات برخاست ....
"قائد الرئیس صدام حسین عمرش هرچه کوتاه تر باد صلوات"
سرهنگ با لبخند گفت بسیار خوب است. همین طور صلوات بفرستید ...
"عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد صلوات "
طه یاسین زیر ماشین له شود صلوات
طوفان صلوات در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم ...

دردکهنه

از درد کهنه‌ای که مداوا نمی‌شود
یا می‌شود گلایه کنم یا نمی‌شود
اینک سلام حضرت عیسی‌تر از مسیح
لطفت نگو که شامل ماها نمی‌شود
ای من فدای پنجره فولاد چشمهات
از بغض من چرا گرهی وا نمی‌شود؟
یوسف‌ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان
هر چند این غریبه زلیخا نمی‌شود
امضاء: کسی که با همه‌ی ریزنقشی‌اش
در بیکران چشم شما جا نمی‌شود

یا مجیر



ما را که «یا مجیر» و «اجرنا» عــوض نکرد
دلتنـــگ گـریــه هـای محـــرم شـده دلــم . . .

کوچه بن بست نفس

در این کوچه‌های بن‌بستِ نفْــس،

پرواز، ممکن نیست !
باید، چگونه زیستن بیاموزیم،
از آنان که گمنــــام رفتند ...

جزیره مجنون

زمانى که عراق جزیره مجنون را بمباران شیمیایى کرد، تعداد زیادى از نیروهاى اسلام به

شدّت مجروح شدند و بى‏هوش روى زمین افتادند. عبد الکریم رئیسى حالش

خیلى وخیم بود. در عین حال بالا سر یکى از مجروحان که بسیجى 14 ساله‏اى بود،

نشسته بود. گفتم: «عبد الکریم! زود باش، باید به عقب برگردید، چرا نشسته ‏اى؟!»

گفت: «آقا سید! نمى‏توانم این بچه را همین‏طور اینجا تنها بگذارم. هرطور شده

باید او را از اینجا ببرم.‌» به هر زحمتى بود، آن نوجوان را عقب فرستادیم. وقتى

سراغ عبد الکریم رفتیم، بى‏هوش روى زمین افتاده بود. بدنش بر اثر عامل شیمیایى

سیاه شده بود. او را به بیمارستان انتقال دادیم؛ اما بعد از مدتى کوتاه به شهادت

رسید   شهید عبد الکریم رئیسی

منبع : راوى: سید مرتضى هاشمى، ر. ک: در امتداد دیروز، ص 48

ارامش


خدایا ترا شکر می کنم که به من نعمت " توکل " و " رضا" عطا کردی،

و در سخت ترین طوفانها و خطرناکترین گردابها،

آنچنان به من اطمینان و آرامش دادی

که با سرنوشت و همه پستی ها و بلندیهایش آشتی کردم و به

آنچه تو بر من مقدر کرده ای رضا دادم. شهید دکتر مصطفی چمران

شوق



به شوق گرمی دستانت آمدم خورشید

بیا و بار بده ذره را به دربارت
به سایه سار بهشت خدا چه حاجتمان
بس است بر سرمان سایه سار دیوارت

سردارشهیدمحمدابراهیم همت



سلام! شما اومدین؟ ابراهیم بود. سرش را از بین گندم‌ها که دسته دسته
روی هم تل‌انبار شده بودند،در آورده بود. من و بابا جون هاج و واج مانده بودیم
 که آن‌جا چه کار می‌کند. دیشب مانده بود سر زمین؛ گندم‌ها را چیده بودیم
و باید یک نفر می‌ماند که دزد به آن‌ها نزند. ابراهیم گفت «دیشب چند تا شغال اومده بودند.
 منم که تنها بودم اومدم وسط گندم‌ها قایم شدم.» فکرش هم وحشت‌ناک بود.
 بهش نزدیک‌تر شدم «اگه مادر بفهمه چی می‌گه؟ دادا! حالا نترسیدی؟»
ابراهیم زیر چشمی نگاهم کرد و با غرور گفت «نه دادا، خدا بزرگه.»   شهید ابراهیم همت

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مریم برادران

تهاجم فرهنگی




تهاجم فرهنگی دشمن ، علی‌رغم این واقعیت که
قربانی‌های بسیاری از ما خواهد گرفت ما
را به تعالی خواهد رساند.
سید مرتضی آوینی

السلام علیک یاصاحب الزمان عج



نفس بریده صدا می زنیم در همه حال

به دادمان برس ای میم و حاء و میم و دال 
هزار پرده هم افتد اگر به رخسارت
به چشم کس نَبُوَد باز تاب دیدارت

یاد سوسنگرد


یاد سوسنگردو تیپ نینوا

یادبهمنشیروشب های دعا

آی سوسنگرد،سردارت کجاست

آن قدیمی یاورویارت کجاست

علیرضا سعیدی

یک اسمان ابر


یک آسمان ابردارم،درسینه از سوگ گل ها

یک شب بیاید ببیند آن کس که باور ندارد

ابر


یک اسمان ابر دارمفدرسینه از سوگ گل ها

یک شب بیاید ببیند،آن کس که باور ندارد

محمدرضااکرامی فر

قائم ال محمد


حضرت امام سجاد علیه السلام:    إذا قامَ قائِمُنا أذهَبَ اللّهُ عَن شیعَتِنَا العاهَةَ و

جَعَلَ قُلوبَهُم کزُبَرِ الحَدیدِ؛ الخصال ، ج ۲ ، ص ۵۴۱

 آنگاه که قائم ما قیام کند، خدا آفت را از شیعیان ما بزداید

و دل‌هایشان را چون پاره‌های آهن [استوار] سازد.

خدایا

خدایا، شلوغی های روزگارم را؛
اگر برای رسیدن به توست، پررنگ؛
و اگر مسبب جدایی است، خلوتش کن؛
مشغله های بی تو، همان بهتر که پاک شوند...


شهردار


باران خیلى تند مى آمد. بهم گفت «من میرم بیرون.» گفتم

«توى این هوا کجا مى خواهى برى؟»

جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت «مى خواهى بدونى؟ پاشو تو هم بیا.»

با لندرور شهردارى راه افتادیم توى شهر. نزدیکى هاى فرودگاه یک حلبى آباد بود.

رفتیم آنجا. توى کوچه پس کوچه هایش پر بود از آب و گِل و شل.

آبِ وسط کوچه صاف مى رفت توى یکى از خانه ها. درِ خانه را که زد، پیرمردى آمد دم در.

ما را که دید شروع کرد بد و بیراه گفتن به شهردار. مى گفت

«آخه این چه شهرداریه که ما داریم؟ نمى آد یه سرى بهمون بزنه، ببینه چى مى کشیم؟»

آقا مهدى بهش گفت «خیله خُب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده،

درستش مى کنیم». پیرمرد گفت «برید بابا شماهام! بیلم کجا بود؟»

از یکى از همسایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکى هاى اذان صبح توى کوچه،

راه آب مى کندیم.   شهید مهدی باکری

منبع : کتاب باکری انتشارات روایت فتح

تهذیب

تهذیب به معنای پاک کردن خود

ازخویهاوعادات حیوانی است.

هرگاه صفات رذیله را از وجود خود بیرون نمودیم

آنگاه خود را میشناسیم و هرگاه خود را

شناخیتم خدای خود را بهتر میشناسیم. یکی از

بهترین راههای شناختن نفس و تهذیب خود،به جای آوردن

نمازهای واقعی است که در آن فقط و

فقط خداوند مد نظر باشد. شهید توکل قره گزلو

شکسته بالی


تو هیچ کرده ای آغازجای خالی را

تودرک کرده ای ایا شکسته بالی را

مرتضی امیری

اللهم عجل لولیک الفرج

چنین نوشته خدا درشناسنامه ی دل
منم غلام مه وبنده زاده ی خورشید
سلام می دهم از عمق این دلِ تاریک
به آخرین پسر خانواده ی خورشید

امضا


دفترش امضا گرفته از هزاران جفت پوتین

عکس هم دارد کنارِ بغضِ کارون با صنوبر

غلامرضا سلیمانی