شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

انتظار

دانـی کـه انتظـار تـو با مـا چـه مـی‏ کند؟
توفـان ببیـن به پهـنــه دریا چـه مـی‏ کـند
آشـفـته‏ ام چـو مـوج بـه دریــای زنـدگــی‏
آشـفتگی ببیـن به دل مـا چــه مـی‏ کـند

ارامش


خدایا ترا شکر می کنم که به من نعمت " توکل " و " رضا" عطا کردی،

و در سخت ترین طوفانها و خطرناکترین گردابها،

آنچنان به من اطمینان و آرامش دادی

که با سرنوشت و همه پستی ها و بلندیهایش آشتی کردم و به

آنچه تو بر من مقدر کرده ای رضا دادم. شهید دکتر مصطفی چمران

کشتی شکسته


اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْلِـــوَلـــیـــِّکَالــــْفــــَرَجْ

این کشتی شکسته طوفان معصیت
باذوق دست توست که تعمیر می شود

حس می کنم که پای دلم لحظه گناه
با حلقه های زلف تو درگیر می شود

طوفان


زمین کویر تب آلوده ایست طوفان خیز
زمان خزان غم انگیز بی تو در تکرار !
بیا که مژده وصلت زمان به رقص آرد
بیاوداغ دل از خاطرزمین بردار !

ذوالفقار


شمشیر در دستان او، عشق است در چشمان او

در قلب طوفان زاد من آهسته منزل می‌کند
جان مونس تن می‌شود تردید روشن می‌شود
وقتی در این گرد و غبار آیینه نازل می‌کند
در انتظارش مانده‌ام، دل را به دریا داده‌ام

کرامت

کرامت گر کنی این قطره ناچیز را شاید
که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را
الا ای آخرین طوفان! بپیچ از شرق آدینه
که دریا بوسه بنشاند لب آتش نشانت را


طوفان



"طوفان " یعنی

"دلم"...که برایت تنگ شده!
یعنی اشکم  تر کرده است

پهنای صورتم را

میدانم گناه کارم واین طوفان

که به راه افتاده

برای این است که بدانی

دوستتان دارم

ولی هنوز معرفتم

کامل نشده است

تا گناه نکنم


دل تنگی

"طوفان " یعنی
"دلم"...که برایت تنگ شده!

یعنی اشکم  تر کرده است پهنای صورتم را

میدانم گناه کارم واین طوفان که به راه افتاده

برای این است که بدانی  دوستتان دارم

ولی هنوز معرفتم کامل نشده است

تا گناه نکنم