شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

طبیب




به زخم های جان من بنه ز لطف مرهمی

به قلب زار من اگر شفا دهی چه می شود
هر آن طبیب کآمدم فزون نمود درد من
تو دردهای من اگر دوا کنی چه می شود

دردکهنه

از درد کهنه‌ای که مداوا نمی‌شود
یا می‌شود گلایه کنم یا نمی‌شود
اینک سلام حضرت عیسی‌تر از مسیح
لطفت نگو که شامل ماها نمی‌شود
ای من فدای پنجره فولاد چشمهات
از بغض من چرا گرهی وا نمی‌شود؟
یوسف‌ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان
هر چند این غریبه زلیخا نمی‌شود
امضاء: کسی که با همه‌ی ریزنقشی‌اش
در بیکران چشم شما جا نمی‌شود