صلی الله علیک یا اباعبدالله
مواظب منافقین داخلی باشید و نگذارید آنها پا روی خون شهدای ما بگذارند
و ثمره خون شهدای ما را پایمال کنند و همانگونه که تا به حال
ثابت قدم بوده اید از این به بعد
نیز پا در رکاب باشید.
شهید حاج یونس زنگی آبادی
صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد
رفته بودی که بیایی چقدر طول
کشید
عرض کردیم که نبودی سحر طول کشید
سردار احمدلو گفت: با اخویمان ناصر که
شهید شد قرار گذاشتیم
هرکداممان شهید شدیم، موقعی که مادرمان سراغمان را میگیرد
بگوییم جایی که هست، بخور و بخواب است یعنی وقتی
تیر میخوری میافتی و میخوابی.
سلام بر شهیدی که خورد وخفت ورستگار شد
عقل بی اختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و
اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمی دهند که هیچ ،
بال می سوزانند . آنجا ساحت انی اعلم ما لاتعلمون است ،
آنجا ساحت علم لدنی است ،
رازداری خزاین غیب آسمان ها و زمین؛
آنجا سبحات فنای فی الله است و بقای بالله ، و مرد این میدان
کسی است که با اختیار ،از اختیار خویش درگذرد و طفل
اراده اش را در آستان ارادت قربان کند ... و چون
اینچنین کرد، در می یابد که غیر او را در عالم
اختیار و اراده ای نیست و هر چه هست اوست.
منبع: گزیده ی مقاله "فتح خون" فصل دهم:
تماشاگه راز // اثر ماندگار "سید مرتضی آوینی"
دارد از جاده صدای
جرسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
چون قرار همه با حضرت آقا
جمعه است
همه ی دلخوشی هفته ی ما با جمعه است
صبح زود از خواب بلند شدم تا استکانها و ظرفها را بشویم. تانکر آب نزدیک دستشویی های
صحرایی بود. مشغول شستن استکانها بودم که متوجه شدم در یکی از دستشویی ها
باز و یک نفر با سطل از آن خارج شد و به طرف تانکر آب آمد.
کنار تانکر که رسید، سلام کرد و حالم را پرسید. سطل را پرکرد و دوباره به
سوی دستشویی ها رفت. از پشت سر نگاهش کردم. مهارت خاصی داشت، آب را
میریخت و بعد داخل دستشویی را با جارویی که داشت، میشست و سپس به دستشویی
ادامه مطلب ...
و در پایان دیدار، در ابتدای یک جلد کلامالله مجید و در کنار دستخط حجتالاسلاموالمسلمین
سیدحسن نصرالله به یادگار اینگونه نوشتند:
«رحمت و فضل الهی بر شما و بر سید عزیز نصرالله و بر شهید همدانی. سیدعلی خامنهای، محرم ۱۴۳۷».
حجتالاسلاموالمسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان سه سال
پیش خطاب به فرزند شهید همدانی در ابتدای همین قرآن نوشته بود
: «بسماللهالرحمنالرحیم. الاخت العزیزة سارا همدانی مع دعائیِ لکِ بالتوفیق لکل خیر
و سعادة و عافیة فی الدین و الدنیا و الاخرة. نصرالله. صفر ۱۴۳۴ هق»
حاج عباس کریمی رفتار و کردارش با پذیرفتن فرماندهی لشگر تغییر نکرد و او کسی نبود که این
القاب را افتخاری بداند به همین خاطر هیچ وقت نخواست عنوان کند که فرمانده لشگر است
زیرا بسیجیان را فرماندهان واقعی جنگ میدانست. بعد از عملیات خیبر، مشغلهاش زیاد شد
و دیر به خانه میآمد. او چیزی نمیگفت. من هم نمیپرسیدم تا اینکه یک روز از طرف لشگر تلفن
مخصوصی را در خانه ما نصب کردند و گفتند: «این مخصوص فرماندهی است و عباس فرمانده
لشگر 27 محمد رسول الله (ص) است.» او با اینکه فرمانده لشگر بود حقوق کمی میگرفت.
هنگام شهادت میزان حقوقش 2900 تومان بود. اموالی را که در اختیار داشت متعلق به خداوند
و تمامی مردم میدانست و معتقد بود که او وظیفه نگهبانی از آنها را بر عهده دارد و اجازه
نمیداد بیتالمال حتی یک سر سوزن جابجا شود. راوی:همسر شهید عباس کریمی
منبع : خاطراتی از کتاب: دجله در انتظار عباس
امام حسین به یارانش فرمود: هر کس از شما
حق الناسی به گردن دارد برود....
او به جهانیان فهماند که حتی
کشته شدن در کربلا هم
از بین برنده حق الناس نیست..
در عجبم از کسانی که
هزاران گناه میکنند و معتقدند
یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت انهاست...
شهید دکتر چمران
حسین جان گناهانم مرا از شما دور کرده است
حسین جان از خداوند برایم بخواه
که بخشش را نصیبم گرداند
حسین جان میدانم که خطا کرده ام
میدانم که بدم
وشماییدبهترین اسمانها وزمین
از خدا بخواه برایم
توبه ای در خور این بنده بدش
یا حسین هنوز هم مرا در رکابت راه میدهی
درسال62 قبل ازعملیات(والفجر4 )در منطقه سرپل ذهاب.
برای عملیاتی که بنا بود در ارتفاعات(بمو)انجام شود .
درآن زمان شهیدزین الدین فرماندهی لشکررابر عهده داشت.
ما دسته عزاداری را در روز تاسوعا و عاشورا داشتیم.
در روز تاسوعا که یک دسته با عظمتی تشکیل شده و به
سمت پادگان ابوذر در سرپل ذهاب رفته و برای عزاداری
داخل پادگان ابوذر شدیم . عزاداری با شکوهی برگزار شد
صحبتی با مسئولین، دولتیان و مجلسیان: شما را به خدا، بخون پاک شهدا و
به عظمت امام(ره)، مبادا از یاد مستضعفان و محرومان غافل شوید.
مبادا طرز زندگیتان غیر از وضعیت قبل از انقلاب شود! مبادا چون طاغوتیان شوید.
در اینصورت شهدا در قیامت جلوی شما را خواهند گرفت. شهید سید کاظم کاظمی
کاراون کربلائیان در سفر تاریخ به زمانی رسیده است
که ما در ان
سرود زیستن را سروده ایم عشق تو را می خواند ومنتظر توست
می مانی یا می آیی
اگر جا بمانی چندروزی بیشتر مهلتت نمی دهند این دنیا جای قرار نیست
دیروز از هر چه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم
و اینجا در پناه میز.
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان میداد
و اینجا ایمانمان بو میدهد. آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین
فرماندهی ازان توست؛ الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید.
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم.
آزادمان کن تا اسیر نگردیم. شهید نور علی شوشتری
زندگی نیست ممات است،
تو را کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد
خیر از جمعه ندیدیم به
والعصر قسم
بی تو ما طعنه شنیدیم به والعصر قسم