شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

نفس کریمانه

خدایا خستگیهایم بسیار شده اند

انقدر بسیار که دلم میخواهد 

دست بگذارم بر حلقه های  پنجره ای که فولادش نام است

السلام علیک یا غریب الغربا

مرا دریاب که در خود گم شده ام

 نفس کریمانه ات مرا برگرداننده است

دست مرا بگیرید که تنهای تنهایم

سلام بر حسین (ع)


سلام بر حسین ع نور چشمان فاطمه الزهرا وعزیزانش..

دلتنگی


کاش در دیوار دلم
به سمت حرمت پنجره ای بود ..
کاش فاصله ام تا حرمت برای رفع دلتنگی ؛
اندازه ی یک پنجره بود
دلتنگم .. همین

انتظار


عمری به انتظار نشستم، نیامدی

دل را به روی غیر تو بستم، نیامدی
ای خضر راه گم شدگان در مسیر عشق
چشم انتظار هر چه نشستم، نیامدی

مشگل گشا


ای مشکل گشای شیعه بیا جان به لب رسید
ای یادگار کرب و بـلا ، جـان به لب رســیـد

مردی سواره




می آید از دور ، مردی سواره

بر مرکب عشق ، چون ماه پاره
والشمس رویش ، واللیل مویش
گلها همه مست ، از رنگ و بویش

صلی الله علیک یا اباعبدالله


کشتـــی نوح نشـد منتـــــظر هیچ کســـــی
این حســین اسـت که با خـود همه را خواهــد برد
صلی الله علیک یا ابا عبدالله

السلام علیک یااباعبدالله



حضرت ماه دیگر نمیگذاریم
کربلایی بوجود اورند
حتی انهایی که درداخل کشوربیسیم
غربیها شده اند
بدانند انچنان عمل میکنیم که تاریخ
دیگر کربلایی را نبیند
وبدانید ما دیگر درمقام بدر وخیبریم

آیا می دانید ذُخرُ الحسین کیست؟



♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙

درجنگ صفین بودکه امیرالمومنین (ع)نوجوانی سیزده ساله

را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد .

معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را

حریف هزار اسب سوار می دانستند به میدان فرستاد

ولی او گفت: در شان من نیست که با

این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست.

ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن

نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای

انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با

یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمونین ع به نوجوان فرمودند

بس است پسرم برگرد...

تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند

اما امیرالمومنین

فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است.

【انه ذخر الحسین:】

او ذخیره برای حسین است.

آب را گل نکنید

کاش سهراب اینگونه میگفت:
آب را گل نکنید . . .
شاید از دور علمدار حسین (ع)
مشک طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،

می رسد تا که از این آب روان،
پر کند مشک تهی، ببرد جرعه

آبی برساند به حرم،

تا علی اصغر (ع)

بی شیر رباب (س)نفسش تازه شود

و بخوابد آرام . . .

آب را گل نکنید...

تا که شرمنده نگردد عباس

تا که پژمرده نگردد گل یاس


کشتی نجات



راه امام حسین(ع)خیلی سریع انسان رابه نتیجه میرساند
چون کشتی امام حسین(ع) در آسمان های
غیب خیلی سریع راه می رود ...
هر کس درسیرمعنوی خودحرکتش راازآن حضرت آغاز کند،
خیلی زود به مقصد می رسد .

السلام علیک یا ابا عبدالله



امام حسین (ع) , emamhoseinامام حسین (ع) , emamhoseinامام حسین (ع) , emamhosein
از کوفه سلاح و سنگ و تیر آوردند
یک بغض نهفته از غدیر آوردند
دیدند کسی دور و برش نیست زدند
آقای مرا غریب گیر اوردند

اللهم عجل لولیک الفرج



گفته اند می‌آیی، تشنگان کوثر را

پر دوباره خواهد شد، ساغر از خم خورشید
رو به سمت مشرق کن، تا حباب‌ها بینند
التهاب دریا را، در تلاطم خورشید!

مقام محمود



اللهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامِی هذا مِمَّن تَنالُهُ
 مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ.
اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
 وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــ
الف)فی مقامی هذا( خدایا در این مقام):
یعنی مقامی که مصیبت سنگین
 عاشورا را در وجودم احساس کنم؛
در مقام عشق و ارادت، به ساحت
آن حضرت و بیزار از دشمنان او.
عکس های متحرک محرم 92

السلام علیک یا سیدالشهدا



دومین  ماه پاییز را پشت سر می گذاریم

هوا گاهی ابری می شود وگاهی

بارانی وگاه  وگاه وگاه

ولی چه کنم با این دلم که

همه اش هوایش ابریست و

گاه در راه بودن طوفانی را خبر میدهد

وگاه نم نم بارانش

روحم را نوازش میدهد

راستی میدانید همه این

طوفانها وگرفتگی دل شیعه برای چیست؟

وتوچه می پنداری  انکه با

دلهای شیعه بازی میکند کیست؟

فقط حسین

وحسین وحسین

راستی شهید چهارحرف دارد.

حسین هم چهار حرف دارد

عباس هم چهار حرف دارد  



السلام علیک یا ابا عبدالله


اَز رآه گُـوش، خُـوردَن بـآده شِـنـیـده ای؟!
 مَن "یـآ حُسِیـن" مـی شِـنَـوَم مَـســت می شَـوم ...

عملیات بیت المقدس


در لحظات اولیه ی مرحله ی سوم عملیات
بیت المقدس یکی از بچه های گردان مجروح شد.
 در تاریکی شب فریاد زد: «شما را به خدا مرا رو به
قبله خاک کنید تا دم آخر سلامی و نمازی داشته باشم.»
اما در میان آن آتش هیچ کس نمی ایستاد.
 نیروها باید از معبر مین می گذشتند، نمی دانم
 چه شد که بی اختیار ایستادم. بدن بسیجی
مجروح را به سمت قبله بازگرداندم. تمام توانش
را جمع کرد و به صورت مقطع و بریده بریده
شروع به صحبت نمود:

«السلام...علیک...یا ابا.....عبدالله....السلام....علی....ک...یابن...ر...سو...ل
کلمه ی آخر را نتوانست ادا کند.» آرام و ساکت رو
به قبله خوابید. چشمانش را برای همیشه بست. بغضی
 تلخ در جانم نشست. جوان به خیل عاشقان اباعبدالله پیوست.
منتقم ثارالله , montaqeme.saralahمنتقم ثارالله , montaqeme.saralahمنتقم ثارالله , montaqeme.saralahمنتقم ثارالله , montaqeme.saralah

خوشی وخوبی


خوشی با خوبی فرق دارد،

بخاطر خوبیها از خیلی

خوشیها باید گذشت


نایت اسکین

دل تنگی

"طوفان " یعنی
"دلم"...که برایت تنگ شده!

یعنی اشکم  تر کرده است پهنای صورتم را

میدانم گناه کارم واین طوفان که به راه افتاده

برای این است که بدانی  دوستتان دارم

ولی هنوز معرفتم کامل نشده است

تا گناه نکنم


السلام علیک



دست مرا بگیر مرا تا حــــرم ببر
کار دلم بدون تو بالا گرفته استـــ...
بیچارگیم را در نفسهای صبحم حس کرده ام
فکرم با هیچ فکر دنیای دیگرارام نمی گیرد مگر اینکه
تورا بخوانم
ای عشق تورا میخوانم تنهایم مگذار
....
هر روز صبح به سلامی میخوانمت که جواب سلام واجب است
چه برای ادم بداوچه ادم خوبا همه رو باید جواب بدهی
السلام علیک یا یا ابا عبدالله