شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

منتظر

آقا قبول! منتظرانت کجا و من
وقتی تمام زندگی ام غرق حسرت است
 

اینجا به بغض های حسن خیره مانده ام...
در کوچه ای که مادرتان بی حمایت است...

سردار دوستت داریم

 
سردار قلعه   قلبم  را با نگاهت
 تسخیر کرده ای ودوستت دارم شفیعمان باش

دلتنگی


 دلت که تنگ بشود اختیار چشمانت هم از کف میدهی...

فارغ از هر زمان و مکانی...

فقط یک تلنگر کوچک کافیست که اسمان چشمانت بی وقفه ببارد...

این کلمات بهانه است برای وصف حال دل خسته ...

چندیست دل تنگم و بی قرار...و در پی کمی قرار...

 خدایا به منیز بده........

بزم سکوت و حزن نیستانم آرزوست ......

 اروند و هور و فکه و بستانم آرزوست
قلبم گرفت در تن این شهر پرگناه ......
حال و هوای جمع شهیدانم آرزوست

تنهایی



گاهی وقتا خیلی تنها میشی 

دلت می خواد یکی باشه تا باهاش دردو دل کنی   

نه اینکه کسی نیست و نتونی باهاش باشی..چرا هست

 ولی اونی که می خوای نیست... 

اینجوروقتا چقدر

گم میشی و تنهاسکوت زندگیت روپر می کنه

البته این روایت دنیایی سکوتهوتنهایی

وروایت دیگرش این است
تنهایی  ات را با شهداپر میکنی
 همانهایی که درگفتار بهترین هستند ودر عمل بهترین.

همانهایی که راه رهایی از دنیا راپیدا کرده اند
رها شدیم تا رسیدیم به شهداواینجا
سکوت معنایی دنیایی ندارد
سکوت حرفهایی دارد از جنس عشق از جنس نور
خدایا عاشقم کن ...خدایا نورانیم کن


 

سرم رو میگیرم پایین

سرمو میگیرم پایین  

سلام آقا 

خوبین

میشه منم بگم:

الهم عجل لولیک الفرج  

منو ببخش آقاجان...

http://tanha223.blogfa.com/

وصیتنامه شهدا

آنان که در راه خداجان باختند - یعنی شهدا
 -آنان را
 که پای بر خون آنها نهند و از طریق وحدت وخدمت
،خارج شوند
 نخواهند بخشید .هشدار میدهم شمارا از شکایت شهیدان
در نزد پروردگار خویش؛ هشدار می دهم همه را
 بالاخص مسئولین را از اینکه مباد محرومین ومستضعفین
جامعه را فراموش کنند. عزیزان من لذت زندگی در جهاد
 مستمر در همه ابعاد است.
شهید ایرج فیروزی

رفیقان میروند نوبت به نوبت


بزم سکوت و حزن نیستانم آرزوست ......
 اروند و هور و فکه و بستانم آرزوست
قلبم گرفت در تن این شهر پرگناه ......
حال و هوای جمع شهیدانم آرزوست

ظهور


کوفی شده زمانه و هیچ اعتماد نیست

حتی به حرف ما که دعامان شهادت است...
آقا به خاطر دل زینب ظهور کن...
در سوریه حضور حرامی جسارت است

مولای من

مولای من ... .

" تقصیر " شما نیست ...
که " تصویر "شما نیست
من آیینه ای پر شده از
گرد و غبارم ..!

اللهم عجل لولیک الفرج

تاریخ عاشقی


نصف تاریخ عاشقی "آب" است، قصه هایی عمیق و پر احساس 
قصه هایی پر از فداکاری ، قصه هایی عجیب اما خاص :
قصۀ آبِ چشمۀ زمزم، زیرِ پاکوبه‌های اسماعیل 
قصۀ نیل و حضرت موسی، قصۀ آن گذشتنِ حسّاس
قصۀ حفظِ حضرت یونس، توی بطن نهنگ، در دریا 
یا که نفرینِ نوحِ پیغمبر، بر سرِ مردمِ نمک نشناس
قصۀ ظهر روز عاشورا، بستنِ آب روی وارثِ آن ....
کربلا بود و یک حرم، تشنه ؛ کربلا بود و حضرتِ عباس
بین افسانه‌های آب و جنون، قصۀ تازه‌ای اضافه شده : ...
قصه بیست و هفت ساله‌ای از، صد و هفتاد و پنج تا غواص...
شادی روح شهدای غواص صلوات.

شهید محمود کاوه

روز های اول دی بود سال پنجاه و نه . می گفتند یکی از فرماندهای ارتش می خواد بیاد

سخنرانی برای بچه های کادر. همراه بابا رستمی امد که آن موقع فرمانده سپاه مشهد بود.

قیافه اش به ارتشی ها زمان شاه نمی خورد . نورانی بود و با صفا. از یکی پرسیدم:اسم این اقا چیه؟

گفت صیاد شیرازی. شروع کرد به صحبت . نیروی زبده و کار امد می خواست برای کردستان

می گفت : من اومدم دست نیاز دراز کنم به طرف شما برادرای عزیز. می گفت اوضاع کردستان خیلی

حساسه حتی یک لحظه هم جای درنگ نیست. حرف هاش که تموم شد محمود

بلند شد من و هفده نفر دیگر هم بلندشدیم .بعضی می خواستند بروند

خانه هاشان خدا حافظی. محمود گفت : مگه نمیبینی میگه نباید معطل کرد؟

همان روز با نوزده نفر دیگر یکراست رفتیم کردستان.   محمود کاوه

منبع : منبع : سایت سبک بالان

ذهن ما

♥•٠·˙
ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺷﺖ!
ﮔﻞ ﻧﮑﺎﺭﯼ؛
ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ...

ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ...
ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﻠﻒ ﺍﺳﺖ!

ﮔﻞ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ؛ ﺯﯾﺎﺩ!
ﺗﺎ ﻣﺠﺎﻝ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ، ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﺸﻮﺩ.

ﺑﯽ ﮔﻞ ﺁﺭﺍﯾﯽ ﺫﻫﻦ،
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ، ﻫﺮﮔﺰ
ﺁﺩﻡ، ﺁﺩﻡ ﻧﺸﻮﺩ ...

اختلاف


یایید اختلافهای کوچک را به کنار بگذارید و

آن خونهایی را که برای تا اینجا رساندن

این انقلاب ریخته شده در نظر آوردید و آنچه

را که شایسته این نعمت عظمی و

این خون دادنهاست انجام دهید ، بیایید با هم

به صمیمیت و مهربانی رفتار کنید ،

بیایید برای هم دلسوز باشید هر کاری می کنید

اول خدا را در نظر بگیرید. شهید شهرام نوروزی

شیعه

 

این روزها که شیعه کشی رخ نموده است
شاید نوید آمدنت را دلالت است
آقا! شکایت دلمان را کجا بریم
"عجّل علی ظهور" شما اوج حاجت است

وصیت نامه شهدا


 از غیبت و تهمت و لهو و لعب و لغو و بیهوده گی و پوچی که موجب جمع آوری

گناه و اتلاف وقت است، جدا بپرهیزید. به جای انتقاد در پی اصلاح یکدیگر باشید

و امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید. شهید حسن محمدی

«شفابخش بیماریها»

"وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ" « شعرا /80 »
"و هنگامی که بیمار می شوم او شفایم می دهد"
.
از صمیم قلب دعا کنیم برای شفای همه فرشته ها..

اشک


بـــگذار تا ببینمش ، اکـنون که میرود .. !
ای اشـک .. !
از چه راهِ تـمـاشـا را گـرفـته ای .. !؟ ‌
‌. شادی روح شـهدا صـلوات اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ ﷺ وَ آلِ مُحَمَّدْﷺ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ

بچه کمونیستها


چپ و راست می رفتند و می آمدند که باهنر با بچه کمونیست ها می گردد. وقتی با

آن جوان کمونیست می دیدندش که شوخی و خنده ... - حاج آقا در شأن شما

نیست که با این ها باشید ! دست گذاشته بود روی شانه های طرف و گفته بود : -

هنر این است که این ها را به راه بیاوریم که اگر نتوانستیم همه

جوانهای ما را کمونیست می کنند ...   شهید محمد جواد باهنر

منبع : نقل از کتاب « هنر آسمان » نویسنده : مجید تولایی

السلام علیک یابقیه الله


شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی
ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی
بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان
اسیر فتنه ی زمان بشر شد و نیامدی

شهید چمران


خدایا! از آنچه کرده‏ام اجر نمی‏خواهم، و به خاطر فداکاری‏های خود بر تو فخر نمی‏فروشم،

آنچه داشته‏ام تو داده‏ای، و آنچه کرده‏ام تو میسر نموده‏ای، همه استعدادهای من،

همه قدرت‏های من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چیزی ندارم

که ارائه دهم، از خود کاری نکرده‏ام که پاداشی بخواهم. مصطفی چمران

شهید بروجردی



هفده سالش که شد ازدواج کرد; با دختر خاله اش. عروسیش
خانه پدرزنش بود; توى برّ بیابان.
همه را که دعوت کرده بودند، شده بودند پنج شش نفر. خودش گفته بود
 «به کسى نگوئیم سنگین تره!» همسایه ها بو برده بودند محمد
از رژیم خوشش نمى آید. مى گفتند
 «پسر فلانى خراب کاره» عروسیش را دیده بودند. گفته بودند
 «ازدواجش هم مثل مسلمون ها نیست.»  شهید بروجردی

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | عباس رمضانی

صلابت حیدری


اللهم صل علی محمد
و
آل محمد وعجل فرجهم

دیده بان


چه دیده ها که دوخته به در شده و نیامدی
چه عمرها ز دوری تو سر شده و نیامدی
چه روزها که تا به شب نام توبرده شد به لب
چه چشمها که از غم تو تر شده و نیامدی

حاجی سوغات تلاوتت پای کعبه بود

 
 
 
 
 

قاری، بعید بود نفس کم بیاوری
از حج برایم آه دمادم بیاوری

سوغات ما تلاوت تو پای کعبه بود
رفتی که عطر سورهۦ مریم بیاوری

خواندی برایم آیهۦ "از آب کل شیء.."
رفتی از آب چشمهۦ زمزم بیاوری

گفتم اگر برای تو زحمت نمی‌شود
لطفی کنی برایم کفن هم بیاوری

حالا شنیده‌ام کمرت زیر تشنگی...
نشنیده‌ام به ابروی خود خم بیاوری

پرواز



خوبست که ماه آسمانت باشی

پروانه بیقرار جانت باشی
ای شیعه مراقبت کن از اعمالت
تا زینت صاحب الزمانت باشی

خدایا



خدایا دوست دارم تنهای تنها بیایم دور از هر کژی،
 دوست دارم گمنام گمنام بیایم،
دور از هر هویتی، خدایا! اگر بگوئی لیاقت نداری، خواهم گفت:
«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشته‌ام...؟»
شهیداحمدرضا احدی