شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

دل نوشته


گاهی دوست داری بشی اونی که خدا میخواد

ولی مگه ابلیس و نفس میگذارن

ابلیس و نفس همت شون دربد نام کردن 

من پیش خدا بیشتره تا من

که میخوام پیش خدا خوش نام باشم وبد نباشم

دل نوشته


نام غربت وگمنامی که می آید دل بی قرار می شود

اشک حلقه می بندد گوشه ی چشمانت وگره می خورد

بر تارو پود سنگی بی نشان ومزاری عطرآگین

بارانی که می شوی کم کم عاشق می شوی ,حس میگیری

وجوری دلگرم می شوی گویا در آغوشی امن جای گرفته ای.

چگونه گمنام بخوانمت که صدها ستاره شده ای

بر دل عشاق بی قرار وصل.


حکایت عجیبی است عقده گشایی با شهیدی گمنام

با تنی تکه تکه  که می شود گره گشای قلب

هزار پاره ات شهیدی که نامش را با معبودش معامله کرده

ودر این تاخت زدن بی شمار سود کرده.

تاکی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

 

 

محرم راز

نتیجه تصویری برای خون شهید

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان

دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید

دل نوشته

پیام شهید:
آخرین حرف همین است
زمینی نشوید!
***********
انها گفتند زمینی نشوید ولی من بدتر از زمینی
شدن را سراغ دارم که همه به ان مبتلا شدیم
دلبسته شدیم گناهانمان ما را دل بسته کرده
فراموش کردیم که اینجاآسمان نیست
فراموش کردیم که سرمان را بالا بگیریم
چشممان به خاک بود ودلمان بسته آن
وحال مانده ام تنهای تنها با هزاران
ارزو ویادم رفت شهدا چه میخواستند ازمن
ویادم رفت ارزویم چه بود

دل نوشته

وقتی به شانزده می رسد اعداد دلِ من به

اروندپیوندی میخوردکه بیاوببین وازاروندمتلاطم ترمیشود

ویادش به اویی می افتدکه در همین نزدیکیهایش بود

وشانزده را تمام نکرده

پر کشید وانقدر شرمنده می شوم که.......

شهید چهار حرف داردولی شهدا سخن را به انجایی رساندند

که دیگر حرفی نماند

در نوشته هایش شعر را عوض کرده بود ونوشته بود  بدین صورت

(در پرانتز فیض کاشانی بوده که عوضش کرده بود)

بزمانه یادگاری چو سخن نباشد (عباس)

برسان سخن بجائی که دگر سخن نماند
ومگر غیرا این است .....

 


 

 


دل نوشته



دلم ویرانه ای  است
حسین جانم

حسین جان گناهانم مرا از شما دور کرده است

حسین جان از خداوند برایم بخواه

که بخشش را نصیبم گرداند

حسین جان میدانم که خطا کرده ام

میدانم که بدم

وشماییدبهترین اسمانها وزمین

از خدا بخواه برایم

توبه ای در خور این بنده بدش

یا حسین هنوز هم مرا در رکابت راه میدهی

شهید چمران


خدایا! از آنچه کرده‏ام اجر نمی‏خواهم، و به خاطر فداکاری‏های خود بر تو فخر نمی‏فروشم،

آنچه داشته‏ام تو داده‏ای، و آنچه کرده‏ام تو میسر نموده‏ای، همه استعدادهای من،

همه قدرت‏های من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چیزی ندارم

که ارائه دهم، از خود کاری نکرده‏ام که پاداشی بخواهم. مصطفی چمران

نوشتن برای حضرت عشق

آخ که چه قد دوست دارم خودم براتون بنویســــــــــم........
از گم شدن... از راه راست دور شدن....
ضامن اهو دارم شک میکنم نکنه از اهو هم برات کمتر بوده باشم
منی که فقط ادعام.... و تو مقامِ عمل....!!!!!!!!!!!!!!
امام رضا ع خودتـــــــــــ بهمون بصیرت و شناخت بده
هدیه ولادتت چی ازین بهتر
حریم قدس

اروند رود


آری خروش جاری اروند باقیست
این جاده این پوتین و این سربند باقیست ..
دگر باره نام اروند امد وخروش رودخانه ای وحشی
باز مرا بسوی انهایی راه بردکه از اروندرود
بسوی حضرت عشق پر کشیدند
راستی دایی جان نمیدانم چه رمزی است بین اروند
وچشمهایم که اروند ندایی است که ابری میکند چشمان را
اروندی نامی است که مرا بسوی بهترینهایم می اورد
راستی ای اروند عشقی بین تو وبهترینهایم بود
عباس چهار حرف دارد
شهید هم چهار حرف دارد
عباس حرف ندارد،شهیدحرفی دارد به پهنای بزرگی این دنیا
ولی
اگر من عباس را وشهادت را فراموش کنم
کارم هم حرف دارد

دل نوشته


ودوباره روزی دیگر ودوباره به من نیز روزی دیگر مهلت دادند تا شاید تا شاید

بتوانم برگردم وتوبه ای کنم از انهایی که نصتوحش میخوانند.ای کاش ای کاش

مهلت دادن هایم ثمری در برداشته باشد وعاقبت بخیری را برای خودم بخرم

که عاقبت بخیری من وتو به این بستگی داردکه چقدر خواسته ایم در فضایی که

حضرت عشق برایت فراهم کرده پرواز کنی ، ومیدانم دراین راه سخت

ابلیسی انطرف خط قرار دارد که حضرت ادم نیز ازوسوسه اش درامان نبود.یا مولای من 

عصری که من دران قرار دارم عصر تواست ودستم را بسویت دراز میکنم تا شاید

دست گنه کارم را بگیری ومن نیز عاقبت بخیر شوم

مولای من دیگر دلم ازاین نبودن هایم وندیدن هایم خسته شده است واین مرا بسیار از بین

میبرد وبرده است مولای من عشق را در وجود من نیز به ودیعه بگذار که بتوانم غلامی باشم

از غلامان حضرتت .مولای من خرابترین روزهایم انروزهایی است که تو را دران

ندیده ام وعشق دران روز سراغی از من نگرفته است .

حضرت مولا مرا نیز بپذیر حضرت مولا مرا نیز دست گیری کن

به نام حضرت عشق

خواستم بگویم حسین در زمین قاضریه منتظر مانده است

تا چنین روزی بیاید ومردان مردی از دیار پارسیان

برای ندای هل من ناصر بر زمین مانده او تلاش کنند

وحسین سر سلسله عشاق است واینجاست که تو در میابی

که هر که فانی در عشق شد خونبهایش حضرت عشق میشود

ثارالله به چه معناست وکسی درک نمی کند مگر انکه بر

این عشق که محوراصلیش فنای در حضرت حق است راه یابد

واین راه را شهدای ما پیمودندوحال انکه عشق فراسوی

این زمان واین مکان است وعشق لازمان ولامکان است

پس ای عشق دست ما را نیز بگیر واز این دنیایی

که مولای عشاق حضرت علی انرا سه طلاقه کردنجات

بخش خدایا دلم ازاین دنیا گرفته است که دنیا را

 شیرینی است مهلک که عشاقش را با ان به خود میخواند

وعشق دنیایی را دوامی نیست وعشق حضرت حق لذتی دارد

به پهنای افلاک واین  عشق دنیای را لذتی است به

اندازه دقایقی که چشم از روی هم بردارم پس ای عشق

که تو از ازل بخاطر او بوجود امدیم مرا نیز دریاب

چو عضوی بدرد اورد روزگار


گاهی انقدر جسمت وروحت بیش از حد تحمل کرده

انچه رانبایدراکه چشمانت هم نمی تواندجبران

دلتنگیهایت رابکندوگریه واشک هم نمی تواندتو

راازخرد شدن روحت وجسمت جلوگیری کند.

ای کاش وای کاش تنهاییم را می شد با

کسانی قسمت کنم که دنبال  سکوتی بودند

از جنس اشک،امشب راه افتادم به سمت

مقصدی که باید می رفتم هوا سرد بود

ولی سردی ان برای جسم گٌرگرفته ام

نمودی نداشت بادی از جانب قبله می وزید

انچنان موهایم را نوازش میکردکه دستهای سردش

بر صورتم ،مادری را می نمود که

که پسرش را درآغوش گرفته است وموهایش را

نوازش می کند و با دست نوازشگرش آرامشی

به وجود ناآرامم می داد.انقدر غرق بودم

که نفهمیدم چطور به مقصد رسیدم راستی

چرا انسانها یادشان میرودگاهی انسان بودن

را چرا یادشان میرود انچه را که

به شعرش گفته اند..بنی ادم اعضای یکدیگرند

ایا واقعا چنین است ومن گاهی به

این که چوعضوی بدرد آورد روزگاردگر عضوها

را نماند قرارشکی دارم به پهنه این دنیا.


دل نوشته از دوستان


کربلا به رفتن نیست،
به شدن است؛
که اگر به رفتن بود،
شمر هم کربلایی است!

شهید سید مرتضی آوینی

*****************

حواسمان هست؟!
اگر شهید نشویم باید بمیریم!
راه سومی وجود ندارد!

شهید سید مرتضی آوینی

*****************

فلاکت ما از آن نیست که دنیا نداریم،
از آن روست که فقط دنیا داریم.

*****************
خدایـــــا؛
مارو ببخش که در کار خیر،
یا “جار” زدیم…
یا “جا” زدیم…

بیداری


ای پســـرم ؛ مبــادا کـــه خروس
از تـــو زرنــگ تر باشــد ؛
کــه به وقــت سحــربرخیــزدواستغفـار کنـد
 درحالـــی کــه تو در خــواب باشـــی.
{از سفارشـــات حضــرت لقمـــان به پســـرش}
دل نوشته :خدایا توفیق بیداری به ما بده تا
قرامان بی قرار نگرد
ببخش این بنده ناشکرت ،عاصی وگنه کارت را
●▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬  ▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬●

ابلیس ونفس


گاهی دوست داری بشی اونی که خدا میخواد

ولی مگه ابلیس و نفس میگذارن

ابلیس و نفس همت شون دربد نام کردن 

من پیش خدا بیشتره تا من

که میخوام پیش خدا خوش نام باشم وبد نباشم

اینروزها-


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

اینروزها دردی دارم که جسمم را فشرده است

ودردی که روحم را فشرده است

آن یکی را تحمل اش آسان است وبا مسکنی

درددش تسکین پیدا می کند

واین یکی را مسکنی نیست وشرمندگی اش

برایم کشنده شده است .

شرمنده دوستانی که

مرا خوب میدانندو

حتی بهترین شان که همیشه مرا همراهی می کند

وخدایی که مرا بهتراز خودم می شناسد

ای حضرت عشق اینبار هم از من نادیده بگیر

بد مستیهایم را که از نفسم سرچشمه گرفته است


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

دل نوشته


هر چی بیشتر در مسیردنیایی اخرت پیش میرم احساس می کنم در این مزرعه که به اخرت ختم میشه چیزی نکاشته ام که هیچ ،علفهای هرز همه وجودم راگرفته است واز این می ترسم انهایی که از بیرون به نظاره اش نشسته اند مانند شما عزیزان ،فکر می کنید اینجا باغ سرسبزی است ولی ای کاش به سرسبزی دروغین این باغ نزدیک نمی شدید
  
ادامه مطلب ...