در روزهای آخر ماه رمضان عرض می کنیم: «ان لم تکن رضیت منّا فالأن فارض منّا»
پروردگارا! اگر تا این لحظه ما نتوانستهایم رضایت و خشنودی تو را کسب کنیم،
درخواست و تمنا می کنیم که در همین لحظه رضایت خودت را شامل حال ما بفرما.
(بیانات رهبر انقلاب)
دشمنان اسلام! بدانید که هر چیز فصل و زمان خاصى دارد و الآن فصل شکوفایى اسلام است.
و پشت آن انقلاب حضرت مهدى «عج». و تلاش شمابى ثمر. شهید سیداحمد على آبادى
شــــــهیـــــــدا!! از خــــدا بــخواه
مـــرا به ایـــن ازمـــون سخـت امتـحان نـکـند ،
کـــــدام آزمــــــــون ؟!!
مــن و جدائــی از شهــــــدا خـدا نـکنـد
شـادی روح شهـدا
الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجـهم ،
هرکس می خواهد مارا بشناسد داستان کربلا را بخواند
شهدا مرغان خوش الحان جنت الحسین(ع) هستند که هفت آسمان بدان الحان مجذوب اند...
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
پیشانی بند بسته ،پرچم دست گرفته بود وبی سیم را هم روی کولش...
خیلی بانمک شده بود. گفتم: خودت رو مثل علم درست کرده ای؟
می دادی روی لباست را هم بنویسند.
پشت لباسش را نشان داد نوشته بود:
« جگر شیر نداری سفر عشق مرو! »
گفتم: به هر حال، اصرار نکن. بیسم چی لازم دارم ولی تورا نمی برم
؛ چون هم سن ات کم است هم برادرت شهید شده!
با ناراحتی دستش رو گذاشت روی کاپوت ماشین و گفت:
باشه،نمیام ولی فردای قیامت شکایتت روبه فاطمه زهرا(س) می کنم.
میتونی جواب بده!
گفتم: برو سوار شو.
در بحبوحه عملیات پرسیدم: بیسیم چی کجاست؟
گفتند نمی دانیم، نیست. به شوخی گفتم:
نکنه گم شده،حالا باید کلی بگردیم تا پیدایش کنیم.
بعد عملیات نوبت جمع آوری شهدا شد.یکی ازشهداترکش سرش رابرده بود.
وقتی برگرداندیمش پشت لباسش نوشته بود:
« جگر شیر نداری سفر عشق مرو»
به قلبــــــــ ایران اقتــــــــــدا کنیــــــــــد
آقا نماز پشت سرت چیز دیگری است
ای سید و مولای ما
دعا کن برای ما
•
•
•
اللهم احفظ قائدنا خامنه ای
بیا کارمان را شروع کنیم
همه چیز اماده است
روزی تو پوتین ها ,لباس رزم کوله پشتی وچفیه و...را اماده کردی
وامروز من باید با سرانگشتانم نگاهم فکرم قلمم دینی که به تو دارم اماده ی رزم شوم
برپا برپا برپا
اماده ی رزم باش که دشمن حیله ومکرش بس عجیب است
دست گمشده ها را مگر نمیگیری
دست بر دامنت هستیم عبایت متکان
خار در بین بیابان به عبا می چسبد
اللهم عجل لولیک الفرج.....
انقلاب بیش از هرچیز برای ما یک ابتلای الهی و یک آزمایش تاریخی و اجتماعی است و
در جریان این ابتلا باید رنج، محرومیت، مصایب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم و در برابر
آشوبها و فتنهها با خلوص و شهامت بایستیم و از طولانی شدن این ابتلا و افزایش سختیه
ا و ناملایمات نهراسیم، زیرا علاوه بر اینکه خود را از قید آلودگیهای شرکین و وابستگیها،
پاک و خالص میکنیم، انقلابمان و حرکت امت شهیدپرور، عمیقتر و استوارتر میشود
و از انحراف و شکست مصون میماند. شهید محمد جهان آرا
هنگام اسارت، یک روز صبح متوجه شدیم سرهنگ عراقى اسیرى را به ستون جلوى ساختمان مخصوص
به خود بسته است. سربازان عراقى کنار پاى اسیر کارتن و کاغذ مى چیدند. اندکى بعد فرمانده
(همان سرهنگ) دستور داد که آن را آتش بزنند. برادر آن اسیر به نام «کَرَم» که شاهد سوختن «عبدل» بود،
با فریاد یا حسین و یا فاطمه به سربازان جنایتکار عراقى حمله کرد و آنها با مشت و لگد به او پاسخ دادند.
تمامى اسراى ایرانى هم شعار مرگ بر صدام و مرگ بر سرهنگ فیصل سر داده بودند. لحظه به لحظه صداى
اسیران بلندتر مى شد. عبدل که در حال سوختن بود، فریادى زد: کرم جان، مُردم! کرم جان، به دادم برس!
این صحنه غیرقابل توصیف، بسیار دردناک بود. هم چنان اسراى ما شعار مى دادند. سربازان از خدا بى خبر
با زدن سوت، اعلام کردند که به آسایشگاه برگردیم؛ ولى کسى توجهى نکرد. در پى آن، یک گروهان
از سربازان وارد اردوگاه شدند و با چوب و چماق همه را مجبور کردند که به آسایشگاه بروند.
بعد از آن که عبدل در آتش دشمن سوخت، چند سرباز زیر بغل او را گرفتند و به بهدارى بردند.
بعد از مدتى فهمیدیم که پاهاى عبدل تا زانوانش سوخته است. علت سوزاندن عبدل این بود
که او به وسیله یک قوطى یک کیلویى روغن و یک فتیله، چراغى درست کرده بود تا با آن
بتواند شبها چاى درست کند.
حضرت امام علی علیه السلام: وَ اَیْمُ اللَّهِ مَا کانَ قَوْمٌ قَطُّ فى غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَیْشٍ فَزالَ عَنْهُمْ اِلاَّ بِذُنُوبٍ اِجْتَرَحوهَا؛ نهج البلاغه، از خطبه 178 به خدا سوگند، هرگز ملتى در زندگىِ مرفّه و پر نعمتى نبوده اند و نعمت از آنان زائل نشده است، مگر به سبب گناهانى که مرتکب شده اند. |