شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

سردارشهیدمحمدابراهیم همت




سر سجاده نشسته بود. ابراهیم تا می‌فهمید نمازش تمام شده،‌ می‌آمد کنارش می‌نشست و می‌گفت
 «مادر! حالا نماز بگو، منم بلد بشم.» چهار زانو می‌شد و دست‌های ابراهیم را در دستانش می‌گرفت.
 نگاه‌های ابراهیم به لب‌های او خیره می‌شد. کلام به کلام می‌گفت و او تکرار می‌کرد. یواش یواش،‌
 چشم در چشم هم، آیه به آیه می‌خواندند، تا این که او ساکت می‌شد و ابراهیم ادامه می‌داد.
   شهید ابراهیم همت

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مریم برادران

سردارشهیدحاج محمدابراهیم همت

 

 

سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت فرمانده

لشکر 27 محمد رسول ا...

تاریخ شهادت: 17/12/1362- طلائیه


«به گفته امام تا ظهور امام مهدی (عج) با یک دستمان سلاح

و با یک دستمان قرآن باید بگیریم و طبق دستورات

ولایت امروز در جامعه انقلاب اسلامی ما دو روند بیشتر نداریم:

امامت و امت، امامت و حزب الله والسلام. خط سومی نداریم.

در این روند و در این قانون و در این چارچوب، باید

اطاعت محض از دستورات ولایت سمبل فکری و عقیدتی و

انسجام روحی و معنوی برای یک مؤمن و یک انسان

حزب‌الله باشد و خواهد بود

مهندس شهید

بعـد از شهادت بـرادرش حمید و
برخی یارانش ، روح در کالبد
نا آرامش قرار نداشت ، 15 روز قبل
از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد
 و با تضرع از آقا علی بن موسی الرضا(ع )
 خواسته بود
که خداوند توفیق شهادت را نصیبش نماید .

این فرمانده دلاور در عملیات بدر
در تاریخ 63/11/25 در حالی که رزمندگان لشگر
را در شرق دجله از نزدیک هدایت می کرد در نبردی
دلیرانه بر اثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی
ندای حق را لبیک
گفت و به لقای معشوق نائل گردید .

هنگامی که پیکـر مطهرش را از طریق آبهای
هورالعظیم انتقال
می دادند ، قایق حامل پیکر وی مورد
هدف آرپی جی دشمن قرار
گرفت و قطره ناب وجودش به دریـا پیوست . . .
فرمانده دلاور ِ لشگر اسلام ، " شهید مهدی باکری "

سردارشهید حسین خرازی


افسران - علمدار جبهه ها، حاج حسین خرازی
 
 
 
 
 
 
   " جانشین پشت بی سیم گفت: دیگه با من تماس بگیر
حاجی نمی تونه جواب بده، پرسیدم شهید شد؟ گفت نه،
فقط نمی تونه جواب بده با من تماس بگیر... فهمیدیم
دستش قطع شده بوده.. بچه ها می گفتند: خودش داشت
 می رفت توی آمبولانس. گفته بود: چیه؟ چیزی نیست که...
 دستم قطع شده.! می رم دوباره یک حاج حسین
سالم می آرم براتون، برید به کاراتون برسید..
چیزی نشده... "  


حسین خرازی


  اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما،

این شاید انکار خداست.

سردار شهید حاج حسین خرازی


3184c908.gif


غذای فرمانده


زمانی که در قرارگاه رعد بودیم بنابر ضرورت های پروازی
 و موقعیت های 
ویژه جنگی تیمسار بابایی دستور دادند
تا برای خلبانان شکاری
غذای مخصوص پخته شود،
ولی خود جناب بابایی با توجه
به اینکه بیشترین پروازهای
جنگی را انجام می دادند از غذای

 مخصوص خلبانان استفاده نمی کردند و همان غذای
 معمولی را می خوردند.
در پاسخ به اعتراض ما در مورد این که گفته بودیم چرا

شما از غذای خلبانان استفاده نمی کنید، گفتند :
یک فرمانده باید حتما از غذایی که همگان استفاده می کنند بخورد
تا آن سربازی که در خط مقدم است نگوید غذای من
با فرمانده ام فرق دارد.
«سرهنگ خلیل صراف»

49.gif49.gif49.gif49.gif