پیش از به کارگیرى نیروهاى رزمى در عملیات طریق القدس، هشتصد نفر نیرو براى
جانفشانى و ایثار برگزیده شدند. این نیروها از پرتوانترین، مجربترین و مشهورترین
نیروهاى جمهورى اسلامى بودند. رزمندگان اسلام، ساعت 4 صبح از عقبه دشمن،
وارد عمل شدند. پیش از عملیات، یک روحانى، همراه 50 نفر از نیروهاى شهادت طلب،
خود را روى مین ها انداختند و راه عبور رزمندگان را باز کردند. من شاهد شیرجه
رفتن آن روحانى عزیز بودم که خود را روى مین انداخت. دیگر نیروهاى
شهادت طلب هم روى مین رفتند و همگى به فیض شهادت نایل شدند.
میگفت: من از خدا خواستهام و با او پیمان بستهام که قبل از شهادت، آن قدر زجر بکشم
که به خاطر هیچ گناهى بازخواست نشوم؛ پاکِ پاک خدا را زیارت کنم. در مرحله دوم عملیات،
همان برادر (یعنى عسکرى مقدم) مجروح شد و وسط میدان مین افتاد، امکان اینکه او را به
عقب منتقل کنیم، وجود نداشت. وقتى با مرحله بعدى عملیات آن منطقه را تصرّف کردیم،
با پیکر شهید عسکرى مقدم مواجه شدم. او مسافت زیادى را به طور سینه خیز آمده بود
سر انگشتانش زخم برداشته بود. هواى گرم خوزستان در خردادماه هم گواهى می داد
که لب تشنه شهید شده است. شهید عسکری مقدم
منبع : راوى: حسین وفایى، ر. ک: این راه بی پایان، ص112.
به گزارش فرهنگ به نقل از فارس، «مرتضی شادکام» تخریبچی جانباز اکیپ تفحص لشکر 27 محمد رسولالله (ص) است که سال 1361 وارد این لشکر شد؛ وی از جمله کسانی بود که به دل رملهای فکه و کانالهای گردان حنظله زد تا دل پدر و مادر منتظری را شاد کند. یکی از خاطرات وی در سایت «خمول» آمده است:
عملیات شروع شده،همه بچه ها به صف به میدون مین،تخریب چی ها
یکی یکی شهید شدن.بالاخره از این میدون مین گذشتیم تااینکه
رسیدیم به این سیم خاردارهای ناجوانمرد که از همه بدتر مارو اذیت میکردند..
فرمانده میگفت وقت نداریم همشون رو با سیم چین بچینیم ......
یکی از بچه های تخریب چی که توی میدون مین همه دوستانش
رو از دست داده بود داوطلبانه روی سیم های خار دار دراز میکشه
،طوری که کسی صورتش رو نبینه که دلش بخواد بسوزه و از روش رد نشه
...همه بچه ها یکی یکی رد شدند ،نوبت فرمانده بود،چه حالی داشت..
.از یک طرف عملیات و جون بچه های دیگه..از طرف دیگه رفیقش بود
،چطور لهش میکرد و میرفت....میشینه بالای سر حسین ،سرش رو
برمیگردونه میبینه شهید شده با اشکی که توی چشم داشت،میگه
:حسین تو رو به جدت سلام من رو هم به مولامون برسون....
منبع : لاهوتیان...به نقل از سرهنگ رفیعی