شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

تک سوار



گفتند که تک سوارمان در راه است
از اول صبح چشممان بر راه است

از یازدهم دوازده قرن گذشت
تا ساعت تو چقدر دیگر راه است؟

امید



چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید

چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است
مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند
در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است

بازامشب


باز امشب هوس گریه ی پنهان دارم

میل شبگردی در کوچه ی باران دارم
کسی از دور به آواز مرا می‏خواند
از دل این شب پر راز مرا می‏خواند
راهی میکده ی گمشده رندانم
من که چون رازِ دلِ می‏زدگان عریانم
باید از خود بروم تا که به او باز آیم
مست تا بر سر آن راز مگو باز آیم
ابر پوشانده در مخفی آن میخانه
پشت در باغ و بهار است و می‏و افسانه
خِرَد خُرد همان به که مسخّر باشد
عقل کوچکتر از آن است که رهبر باشد 

********* 

خوش باد دوباره یادی از جنگ شده ست
دریاچه ی خاطرات خونرنگ شده ست

امروز دوباره می گدازد این
دل
این دل که برای شهدا تنگ شده
ست

*******************

روی شانه ی غیرت یاد جبهه ها مانده ست
مرگمان اگر دیدید پرچمی رها مانده ست
رفته اند اما نه! کوله بارشان باقی ست
بر زمین نمی ماند ، شانه های ما مانده ست

شهدای غواص

♥●•٠·˙
در پی تدفین دو تن از شهدای غواص در حوزه‌ی هنری
سازمان تبلیغات اسلامی، امام خامنه‌ای در پیامی ابراز
امیدواری کردند “هنر بزرگ” این شهدا، “مایه‌ برکت و
الهام” حوزه‌ هنری به عنوان “مرکز هنر انقلابی” باشد.

بسمه تعالی

 کار شایسته‌ئی است. امید است هنر بزرگ این مردان خدا
 و مجاهدان راه حق، مایه‌ی برکت و الهامِ
آن مرکز هنر انقلابی باشد.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیدعلی خامنه‌ای

دست های بسته

به دست بسته‌‌ی غواص­‌هایمان سوگند
در این مجاهده کوتاه آمدن هرگز ...
و با یزید زمان راه آمدن هرگز ...
بگو به هر که در این معرکه کم آورده است
بگو که بیرق خود را نمی‌نهیم از دست ...

انتظار

از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید
سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است
بهانه گیر شدند و به گریه افتادند
ستاره کشت خودش را ، سه تار منتظر است

حدیث از امام صادق علیه السلام

 حضرت امام صادق علیه السلام:  
تخَیَّر لِنَفسِکَ مِنَ الدُّعاءِ ما أحبَبتَ واجْتَهِد، فإنَّهُ (یَومَ عَرَفَة)
یَومُ دُعاءٍ و مَسألَةٍ؛ تهذیب الأحکام، ج 5، ص 182

 هر چه مى‏‌خواهى براى خود دعا بخوان و [در دعا کردن]
 بکوش که آن روز [روز عرفه] روز دعا و درخواست است.

شهید عبدالله میثمی

وقتى مى آمد خانه، برایش غذاى خوب درست مى کردم و آب میوه مى گرفتم. مى گفت
 «سختم است این ها را بخورم. اما چون تو درست کرده اى، مى خورم.» مى گفت
 «بچه ها توى جبهه کسى بالاى سرشان نیست که به شان برسد.
 تو هم نباید براى من این کارها رو بکنى.»   شهید عبد الله میثمی

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مریم برادران

شهید اوینی

بلا همواره حکمتی است که بلازدگان از آن غفلت می‌کنند. سید مرتضی آوینی

منتظر

چه سالها که گذشت و بهار منتظر است
بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است
چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند
شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است

بچه ها، تا معبر دسته ى اول را پیدا نکردند و

وارد جزیره نشدند، آرام نگرفتند. عراقى ها،

نصف خاک ریز را باز کرده بودند و آب بسته بودند

توى نیروهاى ما. از گردان، نیرو خواستیم که با

الوار و کیسه شن، جلو آب را بگیریم. وقتى که آمدن،

راه افتادیم سمت خاک ریز. دیدیم زین الدین و یکى

دو نفر دیگر، الوارهاى به چه بلندى را به پشت گرفته

بودند و توى آب به سمت ورودى خاک ریز مى رفتند.

گفتم «چرا شما؟ از گردان نیرو آمده.» گفت «نمى خواست.

خودمون بندش مى اُوردیم.»   شهید مهدی زین الدین

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران

| انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی

السلام علیک یا صاحب الزمان عج



ما در ره تو شکستگانیم

آشفته تر از نسیم جانیم
از گل که شکفته در بهاران
یا دانه ی ریز و تند باران

قال الصادق (ع)

قال الصادق علیه السلام:

 من دمعت عینه فینا دمعه لدم سفک لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لأحد من شیعتنا بوأه الله تعالی بها فی الجنه حقبا.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کس که چشمش در راه ما گریان شود،

بخاطر خونی که از ما ریخته شده است،

یا حقی که از ما گرفته اند،

یا آبرویی که از ما یا یکی از شیعیان ما برده و هتک حرمت کرده اند،

خدای متعال به همین سبب،

او را در بهشت جاودان، برای ابد جای می دهد.

……………..

امالی شیخ مفید، ص .۱

سالگرد شهادت

بسم الله الرحمن الرحیم
سالگرد اسمانی شدنت مبارک باد
وصیت نامه شهید
از خداوند خواسته ام تا گناهان کوچک وبزرگم را
 ببخشد وانگاه مرا بسوی خود فرا خواند وحال که به
 چنین فیضی ناٸل امده ام از خداوند سپاسگزارم
 
ادامه مطلب ...

چهاراصل درزندگی امام صادق(ع)



به حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردند کار خود را بر چه چیز بنا کرده‏ اى؟

فرمود بر چهار چیز:

   1- فهمیدم که عمل مرا دیگرى انجام نمیدهد پس به کوشش پرداختم.

   2- دانستم که خداوند بر حال من اطلاع دارد خجالت کشیدم.

   3- فهمیدم روزى مرا دیگرى نخواهد خورد آرامش یافتم.

   4- و دانستم بالاخره بسوى مرگ میروم به همین جهت آماده آن شدم.

تسلیم ایران

مسئولان آمریکایی می گویند ایران را تسلیم کردیم؛

تسلیم ایران را مگر به خواب ببینند.

پنج رئیس جمهور دیگر [آمریکا] از اوّل انقلاب

تا امروز، در این آرزو که جمهوری اسلامی را تسلیم کنند

یا مُردند یا در تاریخ گم شدند، شما هم مثل آنها؛

شما هم این آرزو را هرگز به دست نخواهید آورد

که ایران اسلامی را تسلیم کنید.

وای بر حالمان

وای بر حالمان که بر حالمان نمی نگریم و بر حال دیگران خرده می گیریم .

چه سخت است نشستن و محاسبه نمودن ،محاسبه نفس نمودن،به حساب اعمال

رسیدن و کردار و گفتار را نگریستن . این نفس چه عجیب است که در حال

همه می نگرد ولی در حال خود نه. شهید منصور اعتمادی فر

کاش

کاش
وقتی می‌آیی کوچه‌ها در خواب نباشند.
 شاعران خواب نباشند.
 خورشید و پنجره و درخت‌ها

خواب نباشند.

خدایا



خدایا دوست دارم گمنام و تنها باشم تا در
غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.
شهید یونس یونسی المشیری

شرح حال شهدای غواص



درتذکرةالاولیا آمده، شرح حال غواصان شهید در قرن
هفتم هجری از زبان عطار جاری شده!
خیلی عالی وجالب بود؛

"گفت مظلوم کیست؟
گفت: آنست که حرامیان با دستان بسته و دهانی پر از خاک ،
 زنده در گورش کنند و کاسبان و غاصبانی دیگر از گور بیرونش کشند
 و اززبانش سخن ها برانند بی انکه دانسته باشد یا خواسته باشد"

خریدار

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی بسر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم...

غواصها امدند

خطاب به رهبرم…
میدانم …
می دانم آقای من !
اینجا عمارها کمتر پیدا می شوند !
این بار “خواص” تو، “غواص” شده اند !
آنقدر غریب هستی که “خمینی” خط شکنانش را فرستاد…!

امروز بغض فرو خورده ام راه بر گلویم بست
وقتی فرشته های اهنین بال شهدا را بر بالشان سوار
وبه شهر می اوردندبا دیدن این صحنه بغضم
فروخورده های سالهای سال را بر موج اشک
به نظاره نشست