نام غربت وگمنامی که می آید دل بی قرار می شود
اشک حلقه می بندد گوشه ی چشمانت وگره می خورد
بر تارو پود سنگی بی نشان ومزاری عطرآگین
بارانی که می شوی کم کم عاشق می شوی ,حس میگیری
وجوری دلگرم می شوی گویا در آغوشی امن جای گرفته ای.
چگونه گمنام بخوانمت که صدها ستاره شده ای
بر دل عشاق بی قرار وصل.
حکایت عجیبی است عقده
گشایی با شهیدی گمنام
با تنی تکه تکه که می شود گره گشای قلب
هزار پاره ات شهیدی که نامش را با معبودش معامله کرده
ودر این تاخت زدن بی شمار سود کرده.
تاکی دل من چشم به در
داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر
داشته باشد
گفتند شهید گمنامِ ، پلاک هم نداشت ،
اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛
امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش
اسمش رو نوشته باشه …
نوشته بود : “اگر برای خداست ،
بگذار گمنام بمانم”
مدتی پیش وقتی با برادران یگان تفحص لشکر 27 حضرت رسول(ص) در محور فکر مشغول تجسس
پیکرهای مطهر شهدا بودیم. در حد فاصل یک کانال پیکر شهیدی را کشف کردیم که معلوم بود
از رزمندگان عزیز گردان حنظله بوده است. در لابه لای لباس های شهید به دفترچه یادداشتی
برخوردیم که نوشته های آن مربوط به 11 سال پیش بود. در آخرین برگ آن دفترچه نوشته شده بود:
امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب را جیره بندی کرده ایم،
نان را جیره بندی کرده ایم، عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا
که حالا کنار هم در انتها کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند.
فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه(س).
منبع : سایت صبح - راوی: رزمندگان لشکر 27
خدایا! خوش دارم گمنام در کربلای ایران جان دهم و جسدم
در کربلای خوزستان بپوسد تا جایی از این زمین را اشغال نکنم.
شهید خدا رحم شمس الدینی
تا در غوغای کشمکش های پوچ
مدفون نشوم.
شهید_مصطفی_چمران
پلاکش را آرام باز کرد و انداخت داخل رودخانه .
دستش را گرفتم و با عصبانیت گفتم :
این چه کاری بود کردی ؟ اشکِ چشمانش سرازیر شد...
سرش را بالا آورد و گفت : حاجی ! من سید هستم .
میخوام مثل مادرم زهرا گمنام بمونم .
ای فاتح خوبی ها گمنــــــام تویی یا من؟!
شوریده دل شهدا گمنــــــام تویی یا من؟!
برگشتی از آغوش خامـــوش بیابان ها!
کردی به دل ما جا گمنـــــام تویی یا من؟!
ای فاتح خوبی ها گمنــــــام تویی یا من؟!
شوریده دل شهدا گمنــــــام تویی یا من؟!
برگشتی از آغوش خامـــوش بیابان ها!
کردی به دل ما جا گمنـــــام تویی یا من؟!
شهید گمنام :
یعنی شهیدی که می توانست عقب بیاید اما ماند.
.
ماچی ؟ حاضریم در راه گلوله باران ارزش هایمان عقب نکشیم؟