شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

مهدی جان


مهدی جان !

روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم …

دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم …

غروب انتظار

جمعه یعنی عشق یعنی انتظار جمعه یعنی طاق

ابروی نگار جمعه یعنی یک غروب

گریه دار جمعه یعنی مهدی چشم انتظار

کاش

کاش
وقتی می‌آیی کوچه‌ها در خواب نباشند.
 شاعران خواب نباشند.
 خورشید و پنجره و درخت‌ها

خواب نباشند.

اشک نیاز





دل را برای آمدنت فرش کرده ام

بشتاب!ای امید دل بی قرارمن!
دست دعا و اشک نیاز ظهور تو
کی مستجاب میشود این انتظار من!!!

نمازعشق

شنیده ‏ام که با نماز خواندن شماست که

خورشید جان می ‏گیرد و با هر نفس شماست که

روشنتر می ‏شود. آخر از حریم کدامین بهارى که

عاشقانت با شنیدن نامت به قامت سبزت می ‏ایستند

و قلبهایشان را به سوى شما روانه می ‏سازند

«باقیمانده حجت های الهی»


حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف:   أنا بَقِیّةُ اللّه ِ فی أرضِهِ و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ ؛ میزان الحکمة، ح 1270
 من بقیّة اللّه (باقیمانده حجّت هاى خدا) در زمینم و از دشمنان او انتقام مى گیرم

مولای عشق

مولا جان روزها را می گذرانیم بی آنکه

ازشما خبری داشته باشیم هفته ها را سپری می کنیم

بی آنکه شما را دیده باشیم شبهای جمعه که می رسد

اشتیاق دیدارتان را می کشیم که شاید

این شب در سحرگاه صدای نازنین و دلربای شما

رابشنویم و جان دوباره بگیریم .

نفس گرم

دوباره با نفس گرم یار خواهم رفت
به سوی منزل آن بیقرار خواهم رفت
بسوی مستی چشمان منتظر با اشک
به پیشواز نگاه نگار خواهم رفت

باغ غزل

باغ غزل به هرزه نگه ره نمی دهد
نجم صفاست مطلع دیدار انتظار
مشاطه پیش روی تو خجلت نصیب شد
زیور عزیز گشته ز رخسار انتظار

اقا جان


آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت

ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،

حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد

ولی فروغ دیده نباشد.

زمزم مهر



محمد و علی و فاطمه، حسن و حسین
ز چـهـر پـاک تـو مـهـدی، نـگار می‌بینم
مقام و حجر و حجرناودان و زمزم مهر
چو مستجار درت، خاکسار می‌بینم

فصل امدن

ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت،

گویاترین پیام آشنایی. ای که باب خدایی و واسطه فیض ،

دریای رحمتی و بی کران مهر. مارا دریاب! ما را دریاب که

خوب می دانیم این ماییم که در غفلت به سر می بریم،

در غیبت از خود و مولای عشق وشما حاضر ترین حاضرانید.

این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان ، چون خاری در

چشمانمان غلتیده و مانع دیدار یارمان گشته است.

السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی


مجنون شدم که راهی صحــرا کنی مرا

گاهی غبــار جاده ی لیلا ، کنی مرا
.
کوچکــ همیشه دور ز لطف بزرگـــ نیست
قطره شدم که راهی دریـــا کنی مرا

.
پیش طبیبـــــ آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیستـــــــ مداوا کنی مرا

.
من آمدم که این گره ها وا شود همیـن!
اصلا بنا نبود ز سرتـــــــ وا کنی مرا

.
حالا که فکـــــر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیـــا کنی مرا

السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی



آقا " تقصیر " شما نیست ...
که " تصویر "شما نیست

من آیینه ای پر شده از
گرد و غبارم ..!



t10.gif

السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی


باید تاوان کدام غفلت را بدهیم

که این چنین،

اسیر غربت شده‏ ایم؟

چرا خورشید نمی‏ تابد؟
چرا گل‏ های نرگس نمی‏خندند؟
چرا سپیده ظهورت به شب یلدای

انتظارمان پایان نمی ‏دهد؟

مولا! هزاران دل شکست، هزاران قلب

از تپش ایستاد و هزاران نگاه خیره،

به پنجره انتظار بسته شد؛ اما تو نیامدی!

ای شبیه سپیده، ای خود سپیده!

ای خلاصه باران، و ای نجوای آبشار!

تو را می‏خوانیم؛ به صداقت آبی آسمان.

این الطالب بدم المقتول بکربلا


ای عابر


tulpenglitterlijn.gif
ای عابر بزرگ که با گامهای تو ...
از انتظار پنجره تجلیل می‌شود

تا کی سکوت و خلوت این کوچه‌های سرد
بر چشم های پنجره تحمیل می‌شود؟

آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل می‌شود؟

بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو
بازار وزن و قافیه تعطیل می‌شود

 
«آنروز هفت سین اهورایی بهار
موعود! با سلام تو تکمیل می‌شود»

48.gif48.gif48.gif