شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

چفیه

عکس و تصویر شهدا...
چفیـــــــــــــه ی دوست داشتنی من
تو ودیعه ی  عاشـــــورایی پاس میدارمت

به روی مرگ خندیدند ورفتند

عکس و تصویر خدا همه شهداء رو بیامرزه.....@ دید در معرض تهدید دل و دینش را / رفت ...

دید در معرض تهدید دل و دینش را 

 رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر 

 چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را

بسیجی واقعی

بابام گفت پسرم کجا بودی؟

گفتم: پایگاه

گفت:خجالت نمی کشی چفیه می ندازی

گردنت میری تو خیابون

گفتم :نه برای چی بابا

گفت :بهت متلک نمیگن دوستات

گفتم : بگن برام هدفم مهمتر از حرف دوستامه

گفت :میدونی تو از من مرد تری

گفتم : شما جبهه رفتی جانبازی ولی من هنوز اول راهم

گفت :اون موقع که از جبهه میومدیم اولین نفری

که تو خیابون میدیدمون چفیه مون رو به

عنوان تبرک میگرفت ازمون

ولی حالا ....


گفتم :بابا بسیجی تا آخرش ایستاده و وقتی

از پا میوفته که سرش روی نیزه باشه

بعد دوتایی زدیم زیر گریه



چفیـــــه و قمقمه اش کولــــــه و پوتینش را


دید در معرض تهـــدیـــــد دل و دینــــــش را
رفـــــت با مرگ خود احیــــا کند آییـــــنش را

رفت و حتی کسی از جبـــهه نیاورد به شهر
چفیـــــه و قمقمه اش کولــــــه و پوتینش را ...

چفیه تفنگ و تیر ... حمایل ... قمقمه ... پوتین


شب تمامی یک مرد مختصر ... چفیه تفنگ و
 تیر ... حمایل ... قمقمه ... پوتین

و صبح باد به گوش همه وزید که آی!
خوشا به حال فلانی که رفته روی مین

خوشا به حال فلانی که رفت و
 لاله دمید
به جای هر قدمش
قطره قطره روی زمین

«کسی که کشته نشد از قبیله ما نیست»
 خوشا به حال هزاران هزار «زین الدین»

شلیک مستقیم تانک

 

با شلیک توپ مستقیم تانک، ترکش،

پهلویی شهید حاج حسن عینعلی را شکافت.

آرام « یا زهرا »، « یا زهرا » می گفت.

با اشاره ش فهمیدم چیزی می خواد بگه.

گوشم را کنار دهانش بردم.

گفت: سر و رویم را با چفیه بپیچید!

مبادا روحیه ی بچه ها تضعیف بشه.

چفیه چادر


فـکـر کـن ...
چـنـد چـفــیـه ،
خـونـی شـد ،
تــا ،
چـــادری ، خـاکـــی نـشـود ...

خاطره -حاج همت


خاطره ای از حاج ابراهیم همت
در جبهه یک شرایطی پیش می آمد که بچه ها
 بی حوصله می شدند مثل عدم موفقیت در عملیات ،
 شهدا و مجروحین زیاد و ... در میان بیشتر از
 همه برای حفظ روحیه ی نیروها ، فرمانده هان
احساس مسئولیت می کردند در این خاطره حاج همت
 خودش شخصا ً برای شاد کردن بچه ها اقدام کرده...
بچه ها کسل بودند و بی حوصله. حاجی سر در گوش
یکی برده بود و زیر چشمی بقیه را می پایید.
انگار شیطنتش گل کرده بود.

عراقی آمد تو و حاجی پشت سرش.
بچه ها دویدند دور آن ها.حاجی عراقی را سپرد به
بچه ها و خودش رفت کنار.
آنها هم انگار دلشان می خواست عقده هاشان را
سر یک نفر خالی کنند، ریختند سر عراقی و شروع کردند
 به مشت و لگد زدن به او.
حاجی هم هیچی نمی گفت.
فقط نگاه می کرد. یکی رفت تفنگش را آورد و
 گذاشت کنار سر عراقی.
عراقی رنگش پرید و زبان باز کرد که:" بابا،
 نکشید! من از خودتونم."
و شروع کرد تند تند، لباس هایی را که کش رفته
بود کندن و غر زدن که: " حاجی جون، تو هم با
 این نقشه هات. نزدیک بود ما رو به کشتن بدی.
حالا شبیه عراقی هاییم دلیل نمی شه که..."
بچه ها می خندیدند. حاجی هم می خندید.
●●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●●

چفیه

چفیه اش را از گردن باز کرد و گفت:

«بچه ها هر چی تخمه و آجیل دارید بریزید این جا

.... » چفیه پر شده بود از تخمه و آجیل از اول

اتوبوس شروع کردبه تقسیم کردن به هرکس به

اندازه ی یک لیوان تخمه رسید. 

منبع : سایت صبح


●●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●●

بوی بابا-چفیه

اشــک و تب و سـوز بـوی بابا دارد
این جا شب و روز بوی بابا دارد
شاید که نرفته است مادر! به خدا-
این چفـیـــه هنــوز بـوی بابا دارد

حضرت ماه


ویلا ندارد…
بیت دارد…
بیت که نه کاروان سراست
خانه اش به جای فرش عرش دارد و گلیم و چند تکه
 آسمان همه چیز ساده است
مثل خانه زهرا (س) مثل خیمه حسین (ع)
حسینیه امام خمینی دارد چفیه دارد
و
عصایی که چوبش از شجره طوباست
و
دست مجروحی که ریشه در “کف العباس” دارد
بدین خاطرست که حضرت ماه است...
حضرت ماه دوستت دارم جانم به قربانت
44.gif44.gif44.gif44.gif

خیمه


چشم عدو نظاره ی تلخی به خیمه کرد
آقا دوباره حرمله تیری به چله کرد

چفیه، پلاک، قمقمه، سربند یا حسین
این دل دوباره حال و هوای شلمچه کرد

خیلی دلم گرفته خدایا ، بدون من
قاسم دوباره لشگر خود را روانه کرد

صحبت زکربلا مکن ای پست دون صفت
سید علی ما قمرش را روانه کرد

اینبار داعشی زده خیمه به پشت در
شمشیر در غلاف علی او برهنه کرد

چفیه

49.gif49.gif49.gif
 

شب تمامی یک مرد مختصر ... چفیه
تفنگ و تیر ... حمایل ... قمقمه ... پوتین
و صبح باد به گوش همه وزید که آی!
خوشا به حال فلانی که رفته روی مین
خوشا به حال فلانی که رفت و لاله دمید
به جای هر قدمش قطره قطره روی زمین
 
کسی که کشته نشد از قبیله ما نیست
خوشا به حال هزاران هزار "زین الدین"


3184c908.gif