ای شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم!!!
لباس های خاکی تان را در میدان های مین و
لابه لای سیم خاردارها رها کردیم،عهدمان را
شکستیم و دعای عهد را فراموش کردیم،
زمان ندبه و سمات را گم کردیم.
شربت های صلواتی را با نسیان بر زمین ریختیم
و به عطش خندیدیم. بر تصاویر نورانی تان روی
دیوارهای شهر رنگ سبز غفلت پاشیدیم و
پوستر تبلیغاتی نصب کردیم. تاول شیمیایی
را از یاد بردیم و غیرت ها را به بهایی اندک فروختیم...
عشق را به بازی گرفتیم و از خونهایتان
به راحتی گذشتیم... اما باز هم امیدی هست!!!
آری ! تا ولایت هست هنوز امید داریم .
۩۞۩۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩
وَ قَالَ [علیه السلام] الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ
الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِهِ .
امام علیه السلام فرمود:
۩۞۩۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩ ۩۞۩
تلنگر کوچکی است باران؛
وقتی فراموش می کنیم که آسمان کجاست ...
*****************
تمام شهر ، تو را می خوانند
تنها
منم که تو را می نویسم ...!
**************
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود ...
دست دلم میلرزد
اما به خواجه میسپارم تا امید را از دلم نگیرد
دلم میخواهد همیشه بگوید :
یوسف گمگشته باز آید به کنعان
غم مخور ...
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدستة سرو
من نمازم را، پی "تکبیره الاحرام" علف می خوانم
پی "قد قامت" موج
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهر به شهر
"حجرالاسود" من روشنی باغچه است