شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهید بیژن بهتویی


بیژن بهتویى در 5 دى 1360 در بستان به شهادت رسید.

این در حالى بود که 16 سال بیشتر نداشت. فرمانده

وى پیرامون شهادت و ایثار بیژن مى‏گوید:

«در روزهاى اوّل عملیات، در محاصره دشمن قرار گرفتیم.

ما داخل سنگر پناه گرفته بودیم و از نظر مهمّات

در تنگنا بودیم. کسى جرئت نمى‏کرد از سنگر بیرون برود.

فقط بیژن بود که مرتّب از سنگر بیرون می رفت و از

  ادامه مطلب ...

عملیات رمضان

شهید زارعى در عملیات رمضان، لحظه‏اى آرام و قرار نداشت.

گاهى پشت تیربار بود و گاهى نارنجک پرتاب مى‏کرد. گمان کنم

بیش از 300 - 400 گلوله آر پى جى به سوى تانکهاى دشمن شلیک کرد.

وقتى گردان مى‏خواست عقب بیاید، او نمى‏آمد. با اصرار و تحکم و دستور،

او را عقب آوردیم. مبهوتِ چهره نورانى آن قهرمان دلاور بودم که چشمم

به گوشش افتاد. خون در گوشش خشکیده بود  شهید زارعی

منبع : راوى: برادر مظاهرى، ر. ک: ده مترى چشمان کمین،ص 249.

شلیک مستقیم تانک

 

با شلیک توپ مستقیم تانک، ترکش،

پهلویی شهید حاج حسن عینعلی را شکافت.

آرام « یا زهرا »، « یا زهرا » می گفت.

با اشاره ش فهمیدم چیزی می خواد بگه.

گوشم را کنار دهانش بردم.

گفت: سر و رویم را با چفیه بپیچید!

مبادا روحیه ی بچه ها تضعیف بشه.

شهداشرمنده ایم

روزهایی بود که اطراف بانه در منطقه ای بسیار
 حساس نگهبانی می دادیم. پس از چند روز نگهبانی
 تعدادی تانک عراقی پیدا شدند. غرش تانک ها همه ی
ما را وحشت زده کرده بود. چون امکانات دفاعی بسیار
محدودی داشتیم فکرمان به جایی قد نمی داد.
محمدرضا که روح بلندش پایبند تعلقات دنیوی نبود،
 مردانه قبضه ی آرپی جی را برداشت و به سمت تانک ها
رفت. با تیر اول تانکی را مورد هدف قرار داد و به
آتش کشید؛ بی توجه به این که دیگر تیری در
دست ندارد مزدوران بعثی با تانک او را محاصره
 کردند و او با دستی خالی اسیر شد.
در همان گود کوچکی که با تانک ها به وجود آمده بود،
 آن قدر سید را زدند تا روی زمین افتاد و بعد بر
 اثر اصابت گلوله شهید شد.

●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●
اللًّهُـ‗_‗ـمَ صَّـ‗_‗ـلِ عَـ‗_‗ـلَى مُحَمَّـ‗_‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَد و عَجِّـ‗_‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗_‗ـم ●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●


السلام علیک یا ابا عبدالله

امام جماعت واحد تعاون بود.

بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی،

روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین

عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب،

توی همین رفت و آمدها بود که

گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد.

چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه

وقتی یادم میاد» از سر بریده شده اش صدا بلند شد:

« السلام علیک یا ابا عبدالله»

                                                             راوی : جواد علی گلی( همرزم شهید)

 مشخصات روحانی شهید:

نام و نام خانوادگی : محسن آقاخانی

متولد : 4/6/1347 - تهران

شهادت : کربلای 5 شلمچه

محل دفن : بهشت زهرا(س) قطعه 29

 

  شـادی روح شــهدا صــلوات