آه ای قیام قامتت،آشوب روز واپسین!
چه محشری با قامتت،یک شب تو برپا می کنی؟
فردای من امروز
شد،امروز من، دیروز شد.
تا کی بگو،ای نازنین!امروز و فردا می کنی ؟
بی توگذشت این جمعه هم،ای صاحب عصروزمان(عج) !
عصر کدامین جمعه را، صبح تماشا می
کنی ؟
به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است
برای گریه شدن آبشار هم خوب است
تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا
کمی خجالت از این انتظار هم خوب است
خدایا
بابت هر شبی که بی شکر تو سر به بالین نهادم
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر گره که به دست تو باز شد
و من به شانس نسبتش دادم
بابت هر گره که به دستم کور شد
و مقصر تو را دانستم
مرا ببخش …
اى مردم، در روزگارى کینه توز، و پر از ناسپاسى و
کفران نعمتها، صبح کرده ایم، که نیکوکار،
بدکار به شمار مى آید، و ستمگر بر تجاوز و
سرکشى خود مى افزاید. نه از آن چه مى دانیم
بهره مى گیریم و نه از آن چه نمى دانیم، مى پرسیم،
و نه از حادثه مهمّى تا بر ما فرود نیاید، مى ترسیم
روزی حضرت موسی (ع) رو به درگاه
خداوند درخواست نمود :
« بارالها ! می خواهم بدترین
بنده ات را ببینم . »
ندا آمد :
« صبح زود به درب ورودی شهر برو .
اولین کسی که از شهر خارج شد او بدترین
بنده من است .
حضرت موسی (ع) اول صبح روز بعد به
درب ورودی شهر رفت .
پدری با فرزندش اولین نفری بود که
از درب شهر خارج شد .
حضرت موسی (ع) پیش خود گفت :
«بدبخت خبرندار که بدترین خلق خداست»
ادامه مطلب ...
دور هم جمع شده بودیم و گوشت گوسفند را کباب می کردیم. هرکدام از ما
سهم خودمان را برداشتیم و مشغول خوردن شدیم، اما شهید رضوی فقط مقداری
برای خوراک خود برداشت و بقیه ی سهمش را به همسایه ی مستمندمان برد.
وقتی بازگشت، از او سؤال کردیم این چه کاری بود که شما انجام دادید.
وی در پاسخ ما جواب داد: «درست نیست که ما گوشت بخوریم و
همسایه ی ما فقط بوی گوشت را استشمام کند.» شهید رضوی
منبع : سایت صبح
از صبح تا ظهر، هفت شهید کشف شد.
رمز حرکت آن روز امام رضا(ع) بود؛ یا امام هشتم.
حتماً شهیدی دیگر نیز کشف می شود، اما خبری نشد.
خبر امام جماعت مسجد امام الصادق(ع) در شهر
العماره عراق، نزدیک به صدوپنجاه پیکر را آورده است
به ما تحویل دهد. موجی از شادی در بین بچه ها حاکم شد.
سر قرار رفتیم. اجساد داخل یک کانتینر بود.
یکی یکی آن ها را از ماشین پیاده کردیم،
اما همه اجساد عراقی بود که خودمان کشف کرده
و تحویلشان داده بودیم و آن ها هم اجساد را مخفی کرده
و به خانواده ها نداده بودند. از بین آن
همه جسد عراقی، پیکر یک شهید کشف شد.
با هفت شهید کشف شده ی صبح، شد هشت شهید.
جالب بود؛ اما از آن جالب تر، نوشته ی پشت لباس
آن شهید بود: «یامعین الضعفا»
منبع : سایت صبح
کسی اومد پیش امام صادق(ع)،گفت آقا جان گناهی مرتکب شدم
آقا فرمودند: خدا می بخشد
گفت آقا جان گناه بزرگی مرتکب شده ام
آقا فرمودند:اگر به اندازه ی کوه ابو
قبیس باشد خدا می بخشد
گفت: گناهم خیلی بزرگ هست
آقا گفت بگو ببینم چه گناهی کردی ?!!
گفت:فلان گناه کبیره انجام دادم!
آقا گفتند: خدا می بخشه من ترسیدم نماز
صبح ات قضا شده باشد!!!
بعد از امام صادق (ع)پرسیدند::
آخرالزمانی ها روزیشان کم است!
گفت:چون غالبا نماز ها قضاست نمازهای
صبح
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست..