ای عزیز زهرا ! ای کمال موسی را وارث ،
ای شکوه عیسی را واجد ، ای صبر ایوب را صاحب ،
چه دشوار است که سخنان همه به گوشمان رسد
و صدای دلنشین تو را نشنویم .
روزی حضرت موسی (ع) رو به درگاه
خداوند درخواست نمود :
« بارالها ! می خواهم بدترین
بنده ات را ببینم . »
ندا آمد :
« صبح زود به درب ورودی شهر برو .
اولین کسی که از شهر خارج شد او بدترین
بنده من است .
حضرت موسی (ع) اول صبح روز بعد به
درب ورودی شهر رفت .
پدری با فرزندش اولین نفری بود که
از درب شهر خارج شد .
حضرت موسی (ع) پیش خود گفت :
«بدبخت خبرندار که بدترین خلق خداست»
یک بار حضرت موسی از خدا پرسید که خدایا
چگونه دعا کنیم که بر آورده کنی؟
خدا به موسی گفت با زبانی دعا
کن که گناه نکرده ای
موسی تعجب کرد و پرسید مگر می شود
بندگان با زبان خود گناه نکرده باشند ؟
خدا گفت بگویید دیگران برای شما دعا کنند
که شما با زبان آنان گناه نکرده اید
حضرت موسى (ع) در مناجات خود در کوه طــــور عرض کرد:
یا اله العالمین (اى معبود جهانیان ):
جواب شـــنید: لبیک (یعنى نداى تورا پذیرفتم )
سپـــس عرض کرد:
یا اله المحســــنین (اى خداى نیکوکاران )
همان جواب را شنید
سپس عرض کرد:
یا اله المطیعین : (اى خداى اطاعت کنندگان )
باز همان پاســـخ را شنید
سپس عرض کرد: یا اله العاصین (اى خداى گنهکاران )
سه بار در پاسخ شنید: لبیک ، لبیک لبیک
موسى (ع) عرض کرد:
خدایا چرا، در دفعه چهارم ، سه بار پاسخم دادى ؟!
خداوند به او خطاب کرد:
عـــارفان به معرفــت خود،
و نیکوکاران و اطاعت کنندگان به نیکى و
اطاعت خود، اعتــماد دارند!
ولى گنهــکاران جز به فضــل من ، پناهـــى ندارند،
اگر از درگاه من ناامـید گردند، به درگاه چه
کســى پناهــنده شوند؟!...