هم اینڪه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه ے چندم است ڪه میخوانے
داریم رڪورد ڪوفه را مے شڪنیم !
مراقب باشیم انتظار ما انتظار یهودی نباشد!
ساعات عمر من، همگی در عدم گذشت
دست مرا بگیر، که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگیم در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزّل ندیده ام
از خیر شعر گفتن، حتّی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده، که این جمعه هم گذشت
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
روز ظهور امام زمان(ع) نوروز خواهد بود و روزی نو،
تو خود گفتی وعده در بهار است
بهار آمد دلم در انتظار است
بهار هر کسی عید است و نوروز
بهار عاشقان دیدار یار است
می دادی و سر مستم
دل بردی و دل بستم
هر جمعه نه! هر لحظه
من منتظرت هستم
السلام علی المهدی وعلی امه وعلی ابائه
یا صاحب الامر
عالمی به انتطار تست آقا جان
ابصار بشریت خونین شده در پی ظلمی که هر روزچون
تازیانه برشانه های زمین فرود می آید
مارا ببخش که عمری است میگوییم العجل العجل العجل
اما
خجلت زده ام که بایدهرلحظه بگویم شرمگینم از بدی اعمالم
دانـی کـه انتظـار تـو با مـا چـه مـی کند؟
توفـان ببیـن به پهـنــه دریا چـه
مـی کـند
آشـفـته ام چـو مـوج بـه دریــای زنـدگــی
آشـفتگی ببیـن به دل
مـا چــه مـی کـند
بی تو غروب ها همیشگی
اند
بی تو صبح ها رویایی اند
بی تو عشق ها دروغی اند
به امید آمدنت،دلها
هوایی اند
باز هم آدینه ای آمد
ولی مهدی کجاست؟
یک نفر می گفت مهدی جمعه ها در کربلاست
رو به سوی کربلا کردم
که فریادش زنم
باز هم با ندبه ای از هجر مولا دم زنم
آمد از سویی ندایی: ای
اهل انتظار!اندکی دیگر صبوری، می رسد دیدار یار
قسم به عصمت زهرا کسی که در قلبش
ولایت تو ندارد فقیر و بی چیز است
به انتظار قدومت مسافر
زهرا
ببین که جمعه به جمعه گدا سحر خیز است