♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
سرّی که فقط خدا از آن آگاه است
مهــدی گــل بـی خــزان الله است
ای منتظــران حضــرتش بر
خــیزید
پیغــام دوبــاره سحــر در راه است
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
تا ظهورت چقدر فاصله
داریم آقا
آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا
زلف شب را به سراپای سحر می
ریزم
تا خود صبح به راه تو قمر می ریزم
قسم به عصمت زهرا کسی که در قلبش
ولایت تو ندارد فقیر و بی چیز است
به انتظار قدومت مسافر
زهرا
ببین که جمعه به جمعه گدا سحر خیز است
هر سحر منتظر یار
نباشم چه کنم؟
من اگر این همه بیدار نباشم چه کنم؟
گریه بر درد فراق تو نکردن
سخت است
خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم؟
از شیطان سؤال کرد که ای لعنت شده همنشینت کیست؟
شیطان گفت: رباخوار
گفت دوستت کیست؟
شیطان گفت: زنا کار
گفت همنشین صمیمیت کیست؟
شیطان گفت: افراد مست و شرابخوار
گفت: مهمانت کیست؟
شیطان گفت: دزد و سارق
گفت که پیامبرت کیست؟
شیطان گفت: شخص ساحر و سحر کننده
گفت: نور چشمی تو کیست؟
شیطان گفت: کسی که قسم به طلاق خورد
گفت که حبیب و دوستدارت کیست؟
شیطان گفت کسیکه تارک نماز جمعه باشد
گفت چه چیزی کمر تو را خورد میکند؟
شیطان گفت که مجاهد فی سبیل الله
گفت چه چیز جسمت را ضعیف میکند؟
شیطان گفت: توبه، توبه کننده
پیامبر گفت: چه چیز جگر تو را میسوزاند؟
شیطان گفت: زیادی استغفار در شب و روز
گفت: چه چیزی چهره ات را خوار میکند؟
شیطان گفت صدقه پنهانی و مخفی
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان