جنگ چیزهای بسیاری به ماآموخته است
ومجازنیستیم
که نسبت به آنها بیتفاوت باشیم.
شهید سید عبد الرضا موسوی
چقدر ثانیه ها نامردند*گفته بودند که بر می گردند
کاش قلبم درد پنهانی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت
کاش می شد دفتر تقدیر عشق
حرفی از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سخت عشق را
بی خطر پیمود و قربانی نداشت
در بیابانی بی نام و نشان گم شده ام...
با دل تنهای خودم...
می نگرم، می گردم... اینجا؟؟ کجاست؟؟
ظلمت شب پرده ای بر چشمانم افکنده...
از آسمان مرگ می بارد...
اسم اینجا چیست؟
دلم می گوید...:نامش دنیاست... صبر کن،
دو سه روزی بیش نیست...