شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خسته ام

خسته ام،چیست سرانجام پریشانی من؟
فاصله چند قدم مانده به ویرانی من؟

ابردر حیرت خونگریه ی شبهای من است
باد،مبهوت ازین دست پریشانی من

به کجا می رود این قافله جز مرز جنون
به کجا قافله ی بی سر و سامانی من؟

درد پنهان

کاش قلبم درد پنهانی نداشت

چهره ام هرگز پریشانی نداشت

کاش می شد دفتر تقدیر عشق

حرفی از یک روز بارانی نداشت

کاش می شد راه سخت عشق را

بی خطر پیمود و قربانی نداشت