شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

آرزویی شدیدا محال


ومگر چیست آرزوهایی که میدانی شدیدامحال است
اما حتی دلت غنج می رود برای تصورش
کاش سهمت را بنویسند "شهید"
آنانی که نور می خورند ونور می آشامند
وبهای عشق وتقرب باز هم سوختن وساختن است.

سوختن

 سوختن بهای قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانگان بی پروای عشق نمی بخشند.

شهید بی سر

پسرش که شهید شد دلش سوخت.
آخه یادش رفته بود برای سیلی ای که
تو بچگی بهش زده بود، عذرخواهی کنه
با خودش گفت:
" جنازه ش رو که آوردن صورتشو می بوسم "
آوردنش . . . ولی...
سر نداشت...

دوست


آخر ای دوست نخواهی پرسید         که دل از دوری رویت چه کشید؟

سوخت در آتش و خاکستـر شد         وعـده هـای تـو بـه دادش نـرسـید