خدایا خستگیهایم بسیار شده اند
انقدر بسیار که دلم میخواهد
دست بگذارم بر حلقه های پنجره ای که فولادش نام است
السلام علیک یا غریب الغربا
مرا دریاب که در خود گم شده ام
نفس کریمانه ات مرا برگرداننده است
دست مرا بگیرید که تنهای تنهایم
♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙
درجنگ صفین بودکه امیرالمومنین (ع)نوجوانی سیزده ساله
را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد .
معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را
حریف هزار اسب سوار می دانستند به میدان فرستاد
ولی او گفت: در شان من نیست که با
این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست.
ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن
نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای
انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با
یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمونین ع به نوجوان فرمودند
بس است پسرم برگرد...
تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند
اما امیرالمومنین
فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است.
【انه ذخر الحسین:】
او ذخیره برای حسین است.
کاش سهراب اینگونه میگفت:
آب را گل نکنید . . .
شاید از دور علمدار حسین (ع)
مشک طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،
می رسد تا که از این آب روان،
پر کند مشک تهی، ببرد جرعه
آبی برساند به حرم،
تا علی اصغر (ع)
بی شیر رباب (س)نفسش تازه شود
و بخوابد آرام . . .
آب را گل نکنید...
تا که شرمنده نگردد عباس
تا که پژمرده نگردد گل یاس
دومین ماه پاییز را پشت سر می گذاریم
هوا گاهی ابری می شود وگاهی
بارانی وگاه وگاه وگاه
ولی چه کنم با این دلم که
همه اش هوایش ابریست و
گاه در راه بودن طوفانی را خبر میدهد
وگاه نم نم بارانش
روحم را نوازش میدهد
راستی میدانید همه این
طوفانها وگرفتگی دل شیعه برای چیست؟
وتوچه می پنداری انکه با
دلهای شیعه بازی میکند کیست؟
فقط حسین
وحسین وحسین
راستی شهید چهارحرف دارد.
حسین هم چهار حرف دارد
عباس هم چهار حرف دارد
"طوفان " یعنی
"دلم"...که برایت تنگ شده!
یعنی اشکم تر کرده است پهنای صورتم را
میدانم گناه کارم واین طوفان که به راه افتاده
برای این است که بدانی دوستتان دارم
ولی هنوز معرفتم کامل نشده است
تا گناه نکنم