بیژن بهتویى در 5 دى 1360 در بستان به شهادت رسید.
این در حالى بود که 16 سال بیشتر نداشت. فرمانده
وى پیرامون شهادت و ایثار بیژن مىگوید:
«در روزهاى اوّل عملیات، در محاصره دشمن قرار گرفتیم.
ما داخل سنگر پناه گرفته بودیم و از نظر مهمّات
در تنگنا بودیم. کسى جرئت نمىکرد از سنگر بیرون برود.
فقط بیژن بود که مرتّب از سنگر بیرون می رفت و از
تانک های عراقی داشتند بچه ها را محاصره می کردند.
وضع آن قدر خراب بود که نیروها به جای فرمانده لشکر
مستقیما به حسن بی سیم می زدند.حسن به فرماندشون گفت:
همین الان راه می افتی، میری طرف نیروهات ،
یا شهید می شی یا با اونا برمی گردی. خیلی تند و محکم
می گفت: اگه نری باهات برخورد می کنم .
به همه ی فرماده ها هم می گی آرپی جی بردارند
مقاومت کنن. فرمانده زنده ای که نیروهاش نباشن نمی خوام.
شهید حسن باقری
منبع : برگرفته ازسایت سربازان اسلام
در عملیات کربلای ۵، «قاسم سلیمانی» فرمانده
لشکر ۴۱ ثارالله در محاصرهی دشمن گیر میکند.
با بیسیم همراه با داد و فریاد به قرارگاه
میگوید: «عراقیها ما رو محاصره کردن.
تو چند متریمون هستن… بعید میدونم کسی
از ما زنده بمونه… دیدار به قیامت!».
سردار اسدی فرمانده لشکر المهدی در
محور کناری لشکر ثارالله بی سیم را برمیدارد
و میگوید: «قاسم! قاسم! جعفر!» جواب میدهد:
«جعفر به گوشم!» میگوید: «اشلو رو برات میفرستم.»
جواب میدهد:«هر کاری میکنی زودتر جعفر جان!»
مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر لشکر المهدی
که معروف به اشلو بود به همراه نیروهایش خود
را به پشت نهر جاسم در محدودهی پنج ضلعی میرساند
. با نیروهای عراقی درگیر میشود و میتواند
محاصرهی آنها را بشکند و دشمنان را به عقب براند
و بچههای لشکر ثارالله از محاصرهی دشمن بیرون بیایند.
اشلو
مرتضی جاویدی بین عراقیها معروف شده بود به اشلو! از بس که خودش را به سنگرهایشان میرسانده و به عربی باهاشان صحبت میکرده و میگفته: «اشلونک؟» یعنی حالت چطوره؟! بعد که میرفته، میفهمیدهاند از نیروهای ایرانی بوده و خودش را عراقی جا زده که از آنها اطلاعات منطقه را بگیرد. از طرف ستاد فرماندهی جنگ عراق برای سرش جایزه گذاشته بودند. دو سه بار هم به دروغ از رادیوشان اعلام کرده بودند مرتضی جاویدی، مشهور به اشلو، از فرماندهان مهم ارتش دشمن و از مزدوران خمینی امروز توسط دلاورمردان عرب به درک واصل شد! برای همین چیزها بود که هر فرمانده لشکری آرزو داشت فرمانده گردانی چون او داشته باشد.
می گفتند "چمران همیشه توی محاصره است."
راست می گفتند. منتها دشمن مارا محاصره نمی کرد.
دکتر نقشه ای می ریخت. می رفتیم وسط محاصره،
محاصره را می شکستیم و می آمدیم بیرون.
شهید مصطفی چمران
منبع : کتاب چمران
سعید قاسمی که درنبرد عملیات والفجر مقدماتی ،
مسئولیت واحد اطلاعات وعملیات لشگر 27محمد رسول الله(ص)را
بر عهده داشت از سرنوشت گردان حنظله می گوید : ساعت های
آخر مقاومت بچه ها در کانال ،بی سیم چی گردان حنظله حاج همت را خواست
.حاجی آمد پای بی سیم وگوشی را به دست گرفت صدای ضعیف وپر از خش خش
را از آن سوی خط شنیدم که می گوید :احمد رفت ،حسین هم رفت .
باطری بی سیم دارد تمام می شود .عراقی ها عن قریب می آیند تا مارا خلاص کنند
.من هم خدا حافظی می کنم . حاج همت که قادر به محاصره
تیپ های تازه نفس دشمن نبود ،همانطور که به پهنای
صورت اشک می ریخت،گفت :بی سیم را قطع نکن ...حرف بزن .
هر چی دوست داری بگو ،اما تماس خودت را قطع نکن .
صدای بی سیم چی را شنیدم که می گفت :سلام ما را به امام برسانید .
از قول ما به امام بگویید همانطور که فرموده بودید حسین وار مقاومت کردیم،
ماندیم وتا آخر جنگیدیم.
منبع : مبنع:رد خون