آن روز به مسجد نرسید. برای نماز به خانه آمد و رفت
توی اتاقش.داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می کردم.
حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود.
طوری حمد و سوره می خواند مثل اینکه خدا را می بیند؛
ذکر ها را دقیق و شمرده ادا می کرد.
بعدها در مورد نحوه ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت :
اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم جز برای خدا!
نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم ؛
اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده ،
فقط خود خداست . شهید علیرضا کریمی
منبع : مسافر کربلا ، ص 32
آخر شب بود . نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت.
مادر بهش گفت : پسرم تو که همیشه نمازت
رو اول وقت می خوندی چی شده که ... ؟! البته
ناراحت نباش حتما کار داشتی که تا حالا نمازت عقب
افتاده محمد رضا لبخندی زد و بعد از اینکه
مسح پاشو کشید گفت : الهی قربونت برم مادر !
نمازم رو سر وقت مسجد خوندم . دارم تجدید
وضو می کنم تا با وضو بخوابم ؛ شنیدم هر کس قبل
خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه ، ملائکه تا
صبح براش عبادت می نویسن.
شهید محمدرضا میدان دار
منبع : مجموعه همکلاسی آسمانی 5-2-41 ص 47
گردانندگان مساجد و هیئتهای کرمان را
جمع کرده بود؛ گفته بود: « مناسبتها را فعال کنید.
در هر مسجد یک روحانی صحبت کند ، یک معلم. »
مساجدی با این شور و حال و
شلوغی کسی در کرمان ندیده بود .
شهید محمدجواد باهنر
منبع : کتاب « هنر آسمان » نویسنده : مجید تولایی
شیفته سید معمم شده بود ؛ هر شب جمعه را به
امید دیدنش تا مسجد هدایت می رفت.
سید گفته بود :« معلمی، پیامبری جامعه است. »
می گفت معلمی ام را از این گفته مرحوم طالقانی دارم.
شهید محمد علی رجایی
منبع : کتاب « خدا که هست »
نوشته مجید تولایی