شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

فضیلت آسمانی

 

اى امت شهیدپرور، نگذارید که کتاب پرفضیلت آسمانى،

قرآن مجید را از شما بگیرند زیرا دشمنان تنها راه

شکست شماراجداکردن از قرآن مى ‏دانند.شهیدرضاپرسیا

حسابرسی


گاهی خودم را مانند یک کتاب ورق میزنم

مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده.

آخر بعضی فکرهایمان نقطه میگذارم

که باید تمامشان کنم.

بین بعضی حرفهایم کاما(،)که بدانم بایدباکمی

سکوت ادایشان کنم.

بعدبعضی رفتارهایم علامت تعجب

واخر برخی عادت هایم علامت سوال.

خودم راهرچندشب یکبارورق می زنم

تا فرصت ویرایش هست.

حتی بعضی عقایدم را حذف میکنم

اما بعضی را پر رنگ ....

یک روز این کتاب چاپ میشود وبه دست من می دهند

وفرصت ویرایش به پایان میرسد.کسی میگوید:

اِقرَا کِتابک کَفَی الیَومَ عَلیکَ حَسیبا)

بخوان کتابت را امروز توبرای

حسابرسی از خود کافی هستی(سوره اسرا12)

بعضی ها خندیدند : - داری می ری جبهه یا مدرسه؟

بعضی ها خندیدند:داری می ری جبهه یامدرسه؟
این همه کیف و کتاب با خودت می بری؟ -
می خواهم هم درس بخونم و هم بجنگم ....
اشکالی داره؟ شنیده بود کم سن و سال ها را
 برمی گردانند؛ آهسته کتاب هایش را از ساک
 درآورد و زیرش گذاشت و روی صندلی نشست.
مسئول اعزام نگاهش کرد. اتوبوس حرکت کرد؛
 عده ای از کم سن و سال ها را پیاده کرده بودند.
 آهسته کتاب را از زیرش برداشت هنوز
 نمی دانست مسئول اعزام چرا پیاده اش نکرده بود. 

منبع : سایت صبح

تکلیف

رفته بود پیش امام که
 « باید تکلیفم رو معلوم کنم،
 بالا خره درس مقدمه یا جنگ؟»
 امام فقط یک جمله گفتند
« محکم بمانید توی جنگ.»
دیگر کسی جلودارش نبود.
 شهید مصطفی ردانی پور

منبع : کتاب ردانی پور

تـیرآژ بـی نـهآیت چـآپ مـی شَود !!

اَز "تـو" گـُفتـن هـآ . . . بـه
 تـیرآژ بـی نـهآیت چـآپ مـی شَود !!

می رود کـتآبـخآنه هـآ ...

عـَمل کـَردن >> امّـآ هنوز ...
 دَر اَنـبآرهـای غـِـفلـَت ...

خـآکِـ کـج فـهَمی می خـورَد ...!!!

اَفــسوس ..


عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ


【 وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا

فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا

وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ.】

و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى‏]

آن را نمى‏ داند، و آنچه در خشکى و دریاست مى‏ داند،

و هیچ برگى فرو نمى‏ افتد،

... مگر [اینکه‏] آن را مى ‏داند، و هیچ دانه ‏اى

در تاریکی هاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست

مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت‏] است.


image 2image 2image 2image 2image 2


┘◄ سوره : الانعام آیه : 59

قران کریم


مهریه ما یک جلد کلام الله مجید بود و یک سکه طلا.
 سکه را بعد عقد بخشیدم اما آن یک جلد قرآن را
 محمد بعد از ازدواج خرید و صفحه اولش اینطور نوشت:
امیدم به اینست که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد
 و نه چیز دیگر،که همه چیز فنا پذیر است جز این کتاب.
حالا هر چند وقت یکبار که خستگی بر من غلبه میکند،
این نوشنه ها را میخوانم و آرام میگیرم.
  شهید محمد جهان آرا
منبع : بانوی ماه5،ص14

شهید محمد علی رجایی


آنقدر غرق در افکارش شده بود که متوجه نگاه خانم نمی شد.

- به چی فکر می کنید؟ خانم را دید که

ایستاده و به او نگاه می کند. -

امروز نماز اول وقتم عقب افتاد ،

دنبال رفتار امروزم می گردم تا گیر کارم را پیدا کنم.

  شهید محمد علی رجایی

منبع : کتاب « خدا که هست » نوشته مجید تولایی



44.gif44.gif44.gif44.gif44.gif