بعضی ها خندیدند:داری می ری جبهه یامدرسه؟
این همه کیف و کتاب با خودت می بری؟
-
می خواهم هم درس بخونم و هم بجنگم ....
اشکالی داره؟ شنیده بود کم سن و سال ها را
برمی گردانند؛ آهسته کتاب هایش را از ساک
درآورد و زیرش گذاشت و روی صندلی نشست.
مسئول اعزام نگاهش کرد. اتوبوس حرکت کرد؛
عده ای از کم سن و سال ها را پیاده کرده
بودند.
آهسته کتاب را از زیرش برداشت هنوز
نمی دانست مسئول اعزام چرا پیاده اش
نکرده بود.
منبع : سایت صبح