شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

آب را گل نکنید

کاش سهراب اینگونه میگفت:
آب را گل نکنید . . .
شاید از دور علمدار حسین (ع)
مشک طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،

می رسد تا که از این آب روان،
پر کند مشک تهی، ببرد جرعه

آبی برساند به حرم،

تا علی اصغر (ع)

بی شیر رباب (س)نفسش تازه شود

و بخوابد آرام . . .

آب را گل نکنید...

تا که شرمنده نگردد عباس

تا که پژمرده نگردد گل یاس


رقیه خاتون


باز هم بغض، پدر،
توی گلویم مانده
دیروقت است، پدر،
شانه مویم مانده
میشود خیره نمانی و نگاهم نکنی؟
خاک و خاکستر و خون بر سر و رویم مانده
راستش خاک بهانست پدر،
میدانی...
رد سیلی ست که از دست عدویم مانده...
پس چرا ساکتی آخر؟
پدر جان خوابی؟
پس چرا چشم تو باز است و به سویم مانده؟
چشم، بابا... بخوابیم...
...........................
فقط یک جمله...
آخرین قطره آهی ست که در کنج سبویم مانده:
عطر یاس عمو عباس میاید انگار...
آه...
ای وای... پدر...
دست عمویم مانده..

السلام علیک یا اباالفضل العباس

جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده
 ساله در چکاچک شمشیرها....

امام علی(ع) او را زره پوشانیده
و روانه ی میدان کردند.

معاویه، ابوشعتاء دلاور معروف عرب را
پیش فرستاد ابوشعتاء گفت:

اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند،
 در شأن من نیست!

یکی از پسران من برای او کافیست.
نه پسر را به جنگ فرستاد و آن نوجوان
 همه را به درک واصل کرد.

ابو شعتاء عصبانی به قصد انتقام
خون پسرانش به میدان آمد

و او نیز با ضربتی به درک واصل شد...

جنگ مغلوبه شده بود... و

همه در حیرتند که این نوجوان کیست
که چنین جنگاوری میکند...
امام علی فرمودند برگرد پسرم...
سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین
اجازه بده تا کار را یکسره کند

اما حضرت اجازه ندادند...

و فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین...
 او ذخیره برای حسین است ♥•٠·˙

و او آنچنان که پدر فرمود ذخیره شد
برای روزهای مظلومیت حسین

ܓ✾ السلام علیک یا قمر العشیره
ܓ✾
ܓ✾ یا ابالفضل العباس ܓ✾

حضرت ابالفضل


٠•˙٠•˙ ٠•˙٠•˙٠•˙ ٠•˙

پشت وپناه دخترم از دست میرود
بی تکیه گاه می شوم و میخورم زمین

یک کوه دربرابرم از دست میرود
اویک تنه تمام بنی هاشم من است

بااین حساب لشگرم از دست میرود
دارم برای غارتم آماده میشوند

ای وای من برادرم ازدست میرود
این ضربه ی عمود.عمود مراکشید

ازاین به بعداین حرم ازدست میرود
نزدیک میشوند به خیمه نگاه کن
داردغرور خواهرم ازدست میرود

٠•˙٠•˙٠•˙ ٠•˙٠•˙ ٠•˙