عقل بی اختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و
اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمی دهند که هیچ ،
بال می سوزانند . آنجا ساحت انی اعلم ما لاتعلمون است ،
آنجا ساحت علم لدنی است ،
رازداری خزاین غیب آسمان ها و زمین؛
آنجا سبحات فنای فی الله است و بقای بالله ، و مرد این میدان
کسی است که با اختیار ،از اختیار خویش درگذرد و طفل
اراده اش را در آستان ارادت قربان کند ... و چون
اینچنین کرد، در می یابد که غیر او را در عالم
اختیار و اراده ای نیست و هر چه هست اوست.
منبع: گزیده ی مقاله "فتح خون" فصل دهم:
تماشاگه راز // اثر ماندگار "سید مرتضی آوینی"
همه میدانستندآن روزمراسم خاکسپاری سیدمرتضی آوینی است،
قرار نبود آیتالله سید علی خامنهای در این مراسم باشکوه
شرکت کنند، در اولین ساعات روز آقا تماس گرفتند و
فرمودند:«من دلم گرفته، دلم غم دارد، میخواهم بیایم تشییع
پیکر پاک شهید آوینی. من افتخار میکنم به وجود این
بچههای نویسنده و هنرمندی که در این مجموعه حوزه هنری
تلاش می کنند. این آقای آوینی را آدم وقتی سیما و
چهره نورانیاش را میبیند، همینطور دوست دارد
به ایشان علاقمند بشود». شهید آوینی
منبع : برگرفته از کتاب راز خون ، ص 30
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛
آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که
آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ...
به تعداد شهدایمان. شهید سید مرتضی آوینی
هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ، و زمان انتظار می کشد
تا پای آن شهید بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید جاذبه ی خاک را خواهد
شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن ،
به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد...
شهید سیدمرتضی آوینی
از شهید سید مرتضی آوینی
به دوست عزیز :مجتبی
مؤمن در دو جبهه میجنگد، جبههی درون و جبههی بیرون. |
شهید اهل قلم سید مرتضی اوینی: هیچ کس را
تا به بلای کربلا نیازمودهاند، از دنیا نخواهند برد.
و شیعه کسی است که هر روز و شبش و بهتر بگویم هر
لحظهاش آزمایش است و بلا. درگیری است و تضاد. و
کسانی راه را تا آخر میپیمایند که بدانند مورد
ابتلاء هستند و وظیفه ای بر عهده دارند و باید
آن را به سرانجام برسانند. و شیعه را
این وظیفه و رسالت بس که آیین مراد خود،
امیرالمومنین، را زنده نگه دارد. عدالت او
را بطلبد و در راه مرید علی شدن قدم بگذارد.
و زنده نگه داشتن گاهی با زبان است، گاهی در
عمل، و اگر اقتضا کرد با خون. و آیینی که از
ابتدا با خون تضمین شده است خون میخواهد.
شهید گمنام وتن پاره پاره ات
مزاری که تکه تکه های بی وجودی خفتگان
عادی خاک را برای همه ی عالم به نمایش می گذارد.
گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است،
اگر نه همه اجرها در گمنامی است.
شهید آوینی
ایمان ژرفترین پیوندهاست و فراتر از
حسب و نسب و خون و نژاد مینشیند.
ایمان بهشت گمشده وجود است. شهیدسید مرتضی آوینی
بالاخره یک ساعت درگیری طول کشید تا توانستم سنگرهای اول دشمن را فتح کنیم
و خودمان را به بالای قله برسانیم و پیروزی خودمان را تثبیت کنیم.
صبح فردا شهید عالی آنقدر خوشحال بود که در پوست خود نمی گنجید.
رفته رفته به ظهر و اذان نزدیک می شدیم ... من باتفاق سید محمد مشکاتی
نزد شهید رسیدیم وبا او سلام و علیکی کردیم و در کنار ایشان به
فاصله 2 متری داخل کانال نشستیم . این سفارش ایشان هم بود که فاصله
تقوا است که انسان را به اخلاص می رساند
و با اخلاص درهای حکمت نیز بر قلب گشوده می شود.
شهید سید مرتضی آوینی
او با بیش از 2500 ساعت بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با
بیش از 40 بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله بر هلیکوپترش
باز هم سرسختانه جنگید... شهید علی اکبر شیرودی
منبع : منبع : سایت آوینی
یک روز سربالایی جام جم را باهم بالا میرفتیم یکسری گیاههایی
در این مسیر کاشته بودند به من گفت فلانی ببین برگهای
این گیاه هر چه پایینتر است سبز تیرهتر است و هرچه
این برگها بالاتر آمده روشنتر میشود و به همین ترتیب
قرمز تیره و و قرمز روشن و در نهایت برگهای بالا زرد و
رنگی شبیه خورشید پیدا میکند.
میگفت انسان هم همین گونه است، هر چه به زمین نزدیکتر باشد
سیاهتر میشود. او از یک گیاه 20-30 سانتی درس انسانشناسی
میگرفت و میگفت اگر انسان به زمین و مسایل نفسانیاش
بپردازد تیره میشود و هر چه بالاتر برود مانند
این گیاه روشن و نورانی میشود.
شهید سید مرتضی آوینی:
«آخرین مقاتله ما، به مثابه سپاه عدالت،
نه با دموکراسی غرب،بلکه با اسلام آمریکایی است؛
بلکه اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است.
اگر چه این یکی نیز ولو هزار ماه باشد
به یک شب قدر فرو خواهد ریخت
و حقپرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.»
جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم ،
یکی برداشت و گفت:میتونم یکی دیگه بردارم؟
گفتم :البته سید جون،این چه خرفیه؟
برداشت ولی هیچکدوم رونخورد.کارهمیشگیش بود
، هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا
شکلات تعارفش میکردند برمیداشت اما نمیخورد .
میگفت: برم با خانوم و بچه ها میخورم .
میگفت: شما هم این کارو انجام بدین .
اینکه ادم شیرینی های زندگیشو با
زن و بچه ش تقسیم کنه خیلی توی
زندگی خانوادگی تاثیر میذاره .
شهید سید مرتضی آوینی
حلقوم هارامیتوان بریداما فریادهارا هرگز،
فریادی که ازحلقوم بریده برمیآید،
جاودانه میماند. شهید سیدمرتضی آوینی