ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
عقل بی اختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و
اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمی دهند که هیچ ،
بال می سوزانند . آنجا ساحت انی اعلم ما لاتعلمون است ،
آنجا ساحت علم لدنی است ،
رازداری خزاین غیب آسمان ها و زمین؛
آنجا سبحات فنای فی الله است و بقای بالله ، و مرد این میدان
کسی است که با اختیار ،از اختیار خویش درگذرد و طفل
اراده اش را در آستان ارادت قربان کند ... و چون
اینچنین کرد، در می یابد که غیر او را در عالم
اختیار و اراده ای نیست و هر چه هست اوست.
منبع: گزیده ی مقاله "فتح خون" فصل دهم:
تماشاگه راز // اثر ماندگار "سید مرتضی آوینی"
نیم قرنی بیش از حجۀ الوداع نگذشته است و
هستند هنوز ده ها تن از صحابه ای که در غدیر خم
دست علی را در دست پیامبر خدا دیده اند و
سخن او را شنیده، که: من کنت مولاه فهذا علی مولاه ...
اما چشمه ها کور شده اند و آینه ها راغبار گرفته است.
بادهای مسموم نهال ها را شکسته اند وشکوفه ها
را فروریخته اند
و آتش صاعقه را در همه وسعت بیشه
زار گسترده اند. آفتاب،
محجوب ابرهای سیاه است وآن دود سنگینی که آسمان را
از چشم زمین پوشانده ... و دشت، جولانگاه
گرگ های گرسنه ای است که رمه را بی چوپان یافته اند.
//منبع: کتاب فتح خون فصل اول
"آغاز هجرت عظیم" اثر ماندگار سید مرتضی آوینی//