مرحوم دربندی در حرم کربلا خطاب به امام حسین (علیه السلام) عرض کرد:
به حق مادرت زهرا (علیهاالسلام) از شمر شفاعت مکن!
تمام دلم را برای تو می نویسم
غریبه که نیستی میدانی چقدر بی تاب رویت هستم
میدانی که عاشقانه های زیادی به پایت ریخته ام
دلتنگ نگاه زیبایت خسته ی این شهر وهم آلودم
دستم را بگیر
یک کویر یک میدان یک جبهه یک سینه, درد وحرف دارم برایت
اما تمام دلتنگی هایم رابگذارفقط درنقطه چینها خلاصه کنم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ومن کم اورده ام در مقابل عظمت نگاهت ای شهید
ای زنده ای جاوید همیشه
برایم دعا کن
شفاعتم کن......
مثلا آموزش آبی خاکی می دیدیم. یکبار آمدیم بلایی را که دیگران سر ما آورده بودند سر بچه ها بیاوریم ولی نشد. فکر می کردم لابد همین که خودم را مثل آن بنده خدا زدم به مردن و غرق شدن، از چپ و راست وارد و ناوارد می ریزند توی آب با عجله و التهاب من را می کشند بیرون و کلی تر و خشکم می کنند و بعد می فهمند که با همه زرنگی کلاه سرشان رفته است. کلاه سرشان این بود که در یک نقطه ای از سد بنا کردم الکی زیر آب رفتن. بالا آمدن. دستم را به علامت کمک بالا بردن. و خلاصه نقش بازی کردن. نخیر هیچکس گوشش بدهکار نیست. جز یکی دو نفر که نزدیکم بودند. آنها هم مرا که با این وضع دیدند، شروع کردند دست تکان دادن: خداحافظ! اخوی اگه شهید شدی شفاعت یادت نره!
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
لا یَنالُ شَفاعَتی مَن اَخَّرَ الصَّلوةَ بَعدَ وَقتِها؛
کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد،
(فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید.
(محاسن ج1 ، ص80 )
سال 61 قبل از عملیات والفجر مقدماتى
سوار برکمپرسى هاى تدارکات شدیم تا به منطقه عملیات برویم .
چون تعدادمان زیاد بود و کمپرسى کم . در نتیجه فقط مى شد
در کمپرسى ایستاد. ماشین ها حرکت کردند؛
و در حالى که افراد با تجهیزات کامل از قبیل کوله پشتى ،
اسلحه ، کلاه آهنى ، گلوله هاى اضافى و قمقمه
و ...ایستاده بودند. هر کس ذکرى مى گفت و
بعضى شوخى مى کردند که تو فردا شهید مى شوى و
از همدیگر طلب شفاعت مى کردند. مدتى گذشت و
اعلام شد وقت صبح است و چون
امکان توقف نبود گفتند همان طور نماز بخوانید.
کسانى که وضو نداشتند با خاک روى بدنه
کامیون تیمم کردند و در همان حالت ایستاده
و در حال حرکت بدون رکوع و سجود،
نماز خواندیم تا به عملیات خللى وارد نشود.
منبع : نماز عشق - راوی:حسین یوسفی