تمام دلم را برای تو می نویسم
غریبه که نیستی میدانی چقدر بی تاب رویت هستم
میدانی که عاشقانه های زیادی به پایت ریخته ام
دلتنگ نگاه زیبایت خسته ی این شهر وهم آلودم
دستم را بگیر
یک کویر یک میدان یک جبهه یک سینه, درد وحرف دارم برایت
اما تمام دلتنگی هایم رابگذارفقط درنقطه چینها خلاصه کنم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ومن کم اورده ام در مقابل عظمت نگاهت ای شهید
ای زنده ای جاوید همیشه
برایم دعا کن
شفاعتم کن......
زندگی گاه به نان است و کفایت بکند!
زندگی گاه به جان است و جفایت میکند!
زندگی گاه به آن است و رهایت میکند !
چه به نان و
چه به جان و
چه به آن ...
زندگی صحنه بی تابی ماست ..زندگی میگذرد