چه باشم چه نباشم
بهار در راه است
بهار همنفس ، ذوالفقار در راه است
نگاه منتظران ، عاشقانه می
خواند
که آفتاب شب انتظار ، در راه است
مولای من تو می آیی وهمه ستاره های آسمان و ماه درخشان
به سجده ات می آیند ، تومی آیی وبهار می شود دلهای خزان زده یمان ،
تو می آیی وهمه ی نیلوفرهای آبی شکوفه می کنند .
تو می آیی وغروب جمعه ها ، دیگر دلهایمان نمی گیرد.
شکــــــوفــه پاداش درختانـــی است
که سختی سرمای زمستان
را بــــــــه جان خـــــریده انـــــــد...
ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت،
گویاترین پیام آشنایی. ای که باب خدایی و واسطه فیض ،
دریای رحمتی و بی کران مهر. مارا دریاب! ما را دریاب که
خوب می دانیم این ماییم که در غفلت به سر می بریم،
در غیبت از خود و مولای عشق وشما حاضر ترین حاضرانید.
این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان ، چون خاری در
چشمانمان غلتیده و مانع دیدار یارمان گشته است.