شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

یارمن یوسف زهرا

یار من,یوسف,نیا اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
ای گل زیبای من , از غربتت اشکی نریز
نازنین ، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست

غربت


ما همه مدیون شماهاهستیم
که عده ای توی این مملکت یاد گرفتن همیشه نشونه برن غریبیتون رو

غربت

چقدربی تو به غربت شکست خاطرخاک
نیامدی وعطش درعطش زبانه کشید
نیامدی وزمین شعله شعله درتب شد
نشست خاطرآیینه هابه آه ملال

غروب جمعه




غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
 غروب این همه غربت چرا نمی آیی؟!

زمین به دور سرم چرخ می زند پس کی
 تمام می شود این روزهای یلدایی .  ؟

غرق نور

شبی ستاره چشمش ظهور خواهد کرد
مرا زغربت این کوچه دور خواهد کرد
طلوع می کند از سمت آسمان مردی
نگاه پنچره را غرق نور خواهد کرد

یک پنجره برای دیدن



یک پنجره برای دیدن

  یک پنجره برای شنیدن
  یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی
 در انتهای خود به قلب زمین می رسد

  و باز می شود به سوی وسعت

این مهربانی مکرر آبی رنگ

  یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را
  از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریم
  سرشار می کند
  و می شود از آنجا
 خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کرد

 یک پنجره برای من کافیست