ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
مادرم که نگران «عبدالله» بود، رو به او کرد و گفت:
«پسرم، عبدالله جان! مراقب خودت باش اوضاع جبههها
خیلی خطرناک است.» «عبدالله» با خنده در جواب مادرم گفت:
«مادر جان! مطمئن باش من الآن شهید نمیشوم من در
«بیت المقدس» شهید میشوم!» «عبدالله»، پس از اتمام مرخصیاش،
دوباره روانهی جبهه شد و در عملیات «بیت المقدس» شرکت کرد
و به شهادت رسید؛ طوری که حرفش، در رابطه با
شهادتش در عملیات «بیت المقدس»، برایمان به حقیقت پیوست.
«عبدالله وهابپور»،که اولین اعزامش به جبهه در تاریخ ۲۲/۲/۶۱ بود،
درست یک سال بعد و در همان روز ـ یعنی در تاریخ ۲۲/۲/۶۲
ـ در آزادسازی خرمشهر، به فیض شهادت رسید.
راوی:خانواده شهید
منبع:کتاب پابوس صص۲۳-