عصراین جمعه دلگیر وجود توکناردل هربیدل آشفته شود حس،
توکجایی گل نرگس؟
به خداآه نفس های غریب توکه آغشته به حزنی است زجنس غم وماتم،
زده آتش به دل عالم وآدم
مگراین روز وشب رنگ شفق یافته درسوگ کدامین غم عظمی
به تنت رخت عزاکرده ای ای عشق مجسم که به جای نم شبنم
بچکدخون جگردم به دم از عمق نگاهت
نکندبازشده ماه محرم که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت
به فدای نخ آن شال سیاهت
مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد
پشتیبانی جنگ خارج شد
مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !
مادر خندید و گفت : من برای دادن
دوتا پسرم هم رسید نگرفتم
دلم گرفته به وسعت دنیا
امسال سالی بود که شهدا دعوتم نکردن
سالی بود که بسویشان گام برنداشتم وانها نیز مرا نپذیرفتند
می دانم همیشه وقتی تو را بخواهند برایت دعوت نامه می فرستند
ولی امسال دریغ از یک نگاه
واین همه را تقصیر کار خودم بودم
خدایااویی که هر سال مرا به کنار اروند می برد وعظمت تورا در
ثانیه ای برایم بازگو می کرد نیز نیامد
راستی دایی جان کمکم کن در این دنیایی که غبار الود است گم شده ام
من درهوای صاف این دنیا راهم را گم کرده ام
حال که هوای غبار الود اینجا را گرفته است چه کنم
دایی جان می شود مرا نیز کمک کنی می شود دستی بر زیر بالهایم بزنی
من هنوزپرواز را یاد نگرفته ام من هنوز دلبری بر نگزیده ام
من هنوز در پایین دنبال شما می گردم وحال انکه شما اسمانی هستید
هر کس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره کوثر را قرائت نماید
خداوند از آب حوض کوثر به او بنوشاند و کنار درخت طوبی همجوار
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.