ما رهبر را برای دیدن نمی خواهیم
نقل از : امیر منجر
یکی از عملیات مهم غرب کشور به پایان رسید ، پس از هماهنگی ، بیشتر رزمندگان به زیارت حضرت امام رفتند ،
با وجود این که ابراهیم در آن عملیات حضور داشت ، به تهران نیامد .رفتم و از او پرسیدم :چراشما نرفتید؟!
ابراهیم گفت : نمیشه همه بچه ها جبهه ها را خالی کنند ،باید چند نفری بمانند .
گفتم : واقعا به این دلیل نرفتی ؟!
مکثی کرد و گفت: ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمیخواهیم ما رهبر را میخواهیم برای اطاعت کردن.
من اگر نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست. بلکه مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد.
ابراهیم در مورد ولایت فقیه خیلی حساس بود .
شهید مفقودالاثر ابراهیم هادی
برای شادی روح این شهید بزرگوار صلواتی قرائت بفرمایید
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
گرچه میدانم نمی آیی ولی هردم ز شوق
سوی در می آیم و هردم نگاهی میکنم
به یاد تمام مادران شهید و مفقودالاثر
رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش.
چه امضا بکنی، چه امضا نکنی من می رم!
اما اگه امضا نکنی من خیالم راحت نیست،
شاید هم جنازه ام پیدا نشه.
در دل مادر آشوبی به پا شد،
رضایت نامه را امضا کرد.
پسر از شدت شوق سر به سر مادرش گذاشت.
جنازه ام رو که آوردند، یه وقت خودت رو گم نکنی؛
بی هوش نشی ها، چادرت رو هم محکم بگیر!
منبع : سایت صبح
شنیدم
مادر می گفت : مفقود الاثر یعنی
و
من هرگز نفهمیدم که تو رفتی سفر یعنی ...
کلاس
اولم حالا پدر نان داد یعنی چه ؟
اجازه!
پرسشی دارم ببخشید این پدر یعنی ...
شهیدان
زنده اند آری، ولی مفقودها شاید ...
می
آید یا نمی آید ؟ برای یک نفر یعنی ...
تمام
جمله های من و مادر یک ولی دارد
تمام
جمله های ما پر از اما، اگر، یعنی