وانچنان خواهد شد که خدا میخواهد
پدر دو شهید عراقی در گفتگو با مشرق:
گروه بینالملل مشرق- نزدیک اذان ظهر بود؛
ازدحام جمعیت انقدر زیاد بود که جا برای نماز
خواندن هم به سختی یافت میشد. تقریبا
وسط بینالحرمین نشستیم. کنار مردی که
آرام ذکر میگفت و با آرامش خاصی گنبد
حرم اباالفضل العباس(علیه السلام) را نگاه می کرد.
چند دقیقه که گذشت گریه های مردی که
در کنارمان نشسته بود زیاد و زیادتر
میشد تاجایی که توجهمان را به خودش جلب کرد
وقتی چشمش به نگاههای ما خورد ناگهان
خودش شروع به حرف زدن کرد.
این تکفیری داعشی رو ساعت 11 میگیرن میگه:
«منو همین الان بکشید تا برای ناهار
پیش رسول الله و اصحاب ایشون باشم.»
سرباز عراقی هم میگه: «ساعت 2 میکشیمت
تا به شستن ظرف ها برسی!!!»