شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

مادرشهید صیاد شیرازی


وقتی زنگ می زدم و می خواستم به خانه شان بروم، موقع برگشت مرا تا پله های هواپیما

همراهی می کرد و سپس خودش به محل کارش که در میدان توپخانه بود، راهی می شد.

وقت اذان، سجاده را پهن می‌کرد، کفش هایم را جفت می کرد،

رختخوابم را پهن و جمع می کرد.   صیاد شیرازی

منبع : شاهد یاران/ روایت مادرش

صیاد شیرازی

"چه حالتی بهتر از اینکه آدمی حزن و اندوه حوادث گذشته و ترس

و خوف از وقایع آینده را نداشته باشد. و این نمی شود مگر به فرموده ی

قران کریم « بلی من اسلم وجهه الله و هو محسن فله

اجره عند ربه ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون»

شهید علی صیاد شیرازی

صیاد دلها

●●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●
آمده بود بیمارستان. کپسول اکسیژن مى خواست ؛

امانت، براى مادر مریضش.

سرباز بخش را صدازدم،کپسول راببرد.نگذاشت. هرچه گفتم: «امیر، شما اجازه بفرمایید.» قبول نکرد. اجازه نداد. خودش برداشت. گفت: «نه! خودم مى برم. براى مادرمه»
●●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●