شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهید حاج ابراهیم همت



پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم، ولی نه آن قدر که آلوده اش شوم و خویش
 را فراموش و گم کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن و حسین وار زیستن
و حسین وار شهید شدن را دوست دارم.
سردار شهید حاج ابراهیم همت

مرداسمانی

یک ساعتى، کسى حرف نزد. نزدیک صبح بود که تانک هایشان، از خاک ریز ما رد شدند.

ده پانزده تانک رفتند سمت گردان راوندى. دیدم اسیر مى گیرند. دیدم از روى بچه ها رد مى شوند.

مهمات نیروها تمام شده بود. بى سیم زدم عقب. حاج مهدى خودش آمده بود پشت سر ما.

گفت «به خدا من هم اینجام. همه اینجان. باید مقاومت کنین. از نیروى کمکى خبرى نیست.

باید حسین وار بجنگیم. یا مى میریم، یا دشمن و عقب مى زنیم.» 

شهید مهدی زین الدین

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی

سردارشهیدهمت

پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم،

ولی نه آن قدر که آلوده اش شوم و

خویش را فراموش و گم کنم.

علی وار زیستن و علی وار شهید شدن و

حسین وار زیستن و حسین وار

شهید شدن را دوست دارم.

سردار شهید حاج ابراهیم همت