شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

فرمانده گروهان

آقا مهدی فرمانده گروهان مان درست و حسابی ما را روحیه داد و به عملیاتی که

می رفتیم تو جیه مان کرد. همان شب زدیم به قلب دشمن و تخته گاز جلو رفتیم.

صبح کله سحر بود و من نزدیک سنگر آقا مهدی بودم که ناغافل خمپاره ای

سوت کشان و بدون اجازه آمد و زرتی خورد رو خاکریز. زمین و زمان بهم ریخت

و موج انفجار مرا بلند کرد و مثل هندوانه کوبید زمین. نعره زدم: یا مهدی!

یک هو دیدم صدای خفه ای از زیر میگوید: «خونه خراب، بلند شو،

تو که مهدی را کشتی!» از جا جستم. خاک ها را زدم کنار.

آقا مهدی زیر آوار داشت می خندید. خودم هم خنده ام گرفت! 

منبع : منبع:ساجد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد