شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهید حاج ابراهیم همت



پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم، ولی نه آن قدر که آلوده اش شوم و خویش
 را فراموش و گم کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن و حسین وار زیستن
و حسین وار شهید شدن را دوست دارم.
سردار شهید حاج ابراهیم همت

حرمت موی سفید

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند

یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد

اتاق می شدم ، نیم خیز هم که شده ، از جاش بلند می شد.

اگه بیست بار هم می رفتم و می آمدم ، بلند می شد.

می گفتم: علی جان ، مگه من غریبه هستم؟ چرا

به خودت زحمت می دی؟ می گفت:« احترام به والدین ،

دستور خداست.» یک روز که خانه نبودم ، از

جبهه آمده بود ، دیده بود یک مشت لباس نشسته

گوشه ی حیاطه ، همه را شسته بود و انداخته

بود روی بند. وقتی رسیدم ، بهش گفتم: الهی بمیرم

برات مادر ، تو با یک دست ، چطوری این لباس

رو شستی؟ گفت: «اگه دو دست هم نداشتم ،باز

هم وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و تو ،

زحمت شستن لباس ها رو بکشی!  شهید علی ماهانی

منبع : نماز ، ولایت ، والدین ،ص83

شهادت


پدر و مادر عزیزم، اگر امروز راه اسلام و

جهاد فی سبیل الله را انتخاب نموده ام، نتیجه ی تربیت

صحیح است که در دامان شما شده ام. سفارشم این است که

برای تداوم انقلاب از هیچ کوششی دریغ نورزید.

شهید سیدرضا حسینی


استاد فاطمی نیا



فرد وارد بازار قیامت مے شود، فکر مے کند خبرے است.

تعجب مے کند؛ خدایا پس چه شد؟ نماز ها، عمره ها؟
مے گویند تو دل شکستے. ریا کردے. زهر زبان ریختے.
جوان عزیز اگر مے خواهے به جایے برسے از خانه خودتان
شروع کن!
دل خواهرت را شکستے. برو درستش کن.
دل مادر و پدر را شکستے. از خانه شروع کنید.
جوانانے هستند که محاسن دارند، انگشتر دارند،
عطر تیروز هم مے زنند، در بیرون هیئت
ولے در منزل بروے بپرسے، هیچکس از او راضے نیست.
پس براے چه هیئت رفته بودے؟ چرا جلسه رفته بودے؟ ◣
استاد فاطمی نیا