«اصغر فرهادی» برنده جایزه اسکار و خرس نقرهای جشنواره برلین است و در حال حاضر فیلم جدیدش با عنوان «گذشته» در بخش اصلی جشنواره فیلم کن با فیلمسازان نامدار جهان رقابت میکند.
**********************************************************
جالب است برای من که آقایانی که دم می زنند سیاسی نیستندبرای سیاستمداران کهنه کاری مانند عالیجناب فیلم میسازند-آقای فرهادی فیلم جدایی شما بخاطر سیاسی بودنش اسکار گرفت آیا شما در سال آینده ندیدی که فیلم آرگو که کاملا ضد ایرانی بود وسیاسی بود جایزه گرفت وامثال این خرس طلایی وخرطلایی وپالان نقره ای که به شماها میدند ارزشی نداردفعلا بدان که بیخودی خود را غیر سیاسی ندان واگر هم به قول خودت نیستی ومی ایی در این آوردگاهها خیلی ساده لوحانه کاری می کنی که آخرش مانند جداییت خراب می کنی اقای اسکار
*******************************************************
آقای اسکار گفته بودی در سن 79 سالگی آبرویش را گذاشته،آیا اینرا بگوییم که ما فرزندان عاشورا ییم وکجا نوشته است که بایدبا دشمن کنار بیاییم شما خودت اسکار گرفتنت هم بوی سیاسی کاری داشت وسرخم کردن در برابر سردمدارن ظلم ودیده بوسیت با خانم هرزه هالیود جای بسی حرف داردواما علیجنابی که غصه 79 سالگیش را می خوری درسال88 آب در اسیاب دشمن ریخت آیا انجا ابروی نظام نبود که برباد می رفت آیا شخص ملاک است یا اسلام؟آیا امام حسین علیه السلام در سال63 هجری قمری برای اینکه اسلام زنده بمانددر راهش خونش را هدیه نکرد؟آیا اسرائیل همان اسرائیل حضرت امام است که باید مسلمانان با یک سطل اب خرابش می کردند ویا اسرائیل کنونی عوض شده است؟شما که اسکار بگیر بودی سعی کن ابروی خودت را حداقل برای انهایی که فعلا فهمشان زیاد نیست واسکار تورا قبول کردند بر باد ندهی وبگذاری بماند
********************************
راستی عالیجناب پسر دخترش از زندان ازاد شدند وایا اگر کسی دیگر از مردم بود به این راحتی ازاد میشدند اینهم از برکات اقازاده بودن است خدابه انها ببخشدسال88هنوز در ذهنم هست..خانمشان از تقلبی دم زدند وتوصیه ای کردند به پیاده نظامشان که به خیابان بریزند از انهم فیلم بساز-ایا ابروی نظام انجا مفهوم نداشت.راستی 9 دی را هم یاداور شوم که مردم اب پاکی را بر دستهای انها ریختند خدارا شاکریم وشمای اسکاربگیر هنوز درک نکرده ای که مردم همان روزها بود که سردمدارن وبزرگان زر وزور را از میدان بدر کردند وحال شما ابروی اسکار وایشان 79 سالگیش را به میدان آورده است.خدا کند که آبرویتان وابرویشان کمتر ریخته شود.البته پیاده نظامشان را به محض رای نیاوردن داخل جاده نکننداینبار با هیچ کسی شوخی نخواهیم کرد راهی برای فرار به خارج وانگلیس هم نخواهد بود اینبار از همان اول عاشورایی عمل می کنیم
امروزه هر چه در بین کاندیداهای ریاست جمهوری سرچ می زنی خیلی هاشان از سر تکلیف واحساسی که به تکلیف ختم می شود امدند تا سر وسامانی به وضعیت فعلی کشور بدهند
ومن هم بر اساس همان احساس گفتم بنویسم تکلیفم را که شاید بعدها کسی بخواهد انرا خط بزند یا شاید از رویش بنویسد برای خودش
--آقایانی که دم از تکلیف ومشق واین حرفها می زنید ایا وقت ان نشده که یکبار برای خدا کار کنید.آن یکی که احساسش بر تکلیفش چربیده بود وبا اسرائیل مشکلی نداشت
--کمی انطرف تر ان یکی دست آن رفیق حمام وگرمابه را بالا می برد ومی گوید این یعنی ان وان یعنی این چقدر احساس که تکلیف اور است
--ان یکی انقدر احساس تکلیف برایش تکلیف اور بود که پیاده بسوی وزارت امد تا ثبت نام کندیادم می اید از روزهای فاصله گرفته از جنگ نیز برای که میخواهد بگویدبرای انهایی که احساس تکلیف کردند ودر کربلای 5 زیر گلوله ها به شهادت رسیدند ویا انهایی که زیر گلوله باران نرم دشمن در کشوری بیگانه به قتل رسیدند کدام نمیدانم
--آن یکی احساسسش این بود که تکلیف است باید بیاید پای صندوقهای رای وبا انگشت رنگی خود بار دیگر چشم امریکا واسرائیل وتمام جهانخوران را کور کند حال کدامشان احساس تکلیف را درست انجام میدهند مشخص خواهد شد انشالله..
--حال بسیارند که احساس کرده اند می توانند تکلیف را به سرانجام برسانند ولی بدانند که اگر بخواهندسر انگشتی از قانون به اشتباه بروندهمان انگشتی که بر برگه های رایمان می زنیم را مشت کرده وبر تکلیفشان میزنیم تا بفهمند احساس تکلیف چیست.
--تکلیف همه ما را سید الشهدا معلوم کرده است وولایت فقیه چشمه جوشان عشقی است که همگی ما از ان سیراب می شویم وهیچگاه تنهایش نمی گذاریم
اگر می توانید با ولایت باشید که بیایید وگرنه راهی اشتباه را پیش گرفته اید انهایی که سال84 با ولایت زاویه گرفتند را مردم دیگر نمی خواهند وشماهایی که امده اید بدانید یک راه برایتان هست انهم ولایتمداری است.
یک روز بعد از انتخابات جشن تکلیف خواهیم گرفت ومشخص خواهد شد چه کسی واقعا تکلیف را احساس کرد وچه کسی احساس را تکلیف
بچه ها با صدای بلند صلوات می فرستادند و او می گفت: نشد! این صلوات به درد خودتون می خوره نفرات جلوتر که اصل حرف های او را می شنیدند و می خندیدند؛ چون او می گفت: برای سماورای خودتون و خانواده هاتون یه قوری چایی دم کنید، ولی بچه های ردیف های آخر فکر می کردند که او برای سلامتی آنها صلوات می گیرد و پشت سر هم می گفت: نشد! مگه روزه هستید و بچه ها بلند تر صلوات می فرستادند.
بعد از کلی صلوات فرستادن تازه به همه گفت که چه چیزی می گفته و آنها چه چیزی می شنیدند و بعد همه با یک صلوات به استقبال خنده رفتند.
**************
الله اکبر،سر نماز هم بعضی ها دست بردار نبودند.به محض اینکه قامت می بستی و دستت از دنیا کوتاه می شد و نه راه پس داشتی نه راه پیش،پچ پچ کردن ها شروع می شد.مثلا می خواستند طوری حرف بزنند که معصیت هم نکرده باشند و هم اگر بعد از نماز اعترض کردی بگویند ما که با تو نبودیم!!!
اما مگه می شد با آن تکه هایی که می آمدند آدم حواسش جمع نماز باشه؟!مثلا یکی می گفت:واقعا اینکه می گن نماز معراج مؤمن است این نماز ها رو می گن نه نماز من و تو!دیگری پی حرفش را می گرفت که :من حاضرم هر چی عملیات رفتم رو بدم دو رکعت نماز اونو بگیرم،و سومی :مگه می ده پسر؟و از این قماش حرفا!و اگه تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می کردند به تفسیرکردن:ببین !ببین!الان ملائکه دارن غلغلکش می دن و اینجا بود که تبسم به خنده تبدیل می شد،خصوصا آنجا که می گفتند:مگه ملائکه نا محرم نیستن؟و خودشان جواب می دادن :خوب با دستکش غلغلک می دن!!!!!
**************
تاریخ شارژ ارادت ما به رهبرتا وقتی که نفس باقیست اعتبار دارد سید علی هیچ گاه تنها نیست ..همراه حضرت ماه
آدمی به خودی خود نمی افتد...اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که به خدا تکیه نکرده است
خدا را دیده ای آیا ؟
و هنگامی که می فهمی دگر تنهای تنهایی
رفیقی ، همدمی ، یاری کنارت نیست و می ترسی که راز بی کسی را با کسی گویی
یکی بی آنکه حتی لب تو بگشایی به آغوشی تو را گرم محبت می کند با عشق....
گمانم دیده ای او را ؟
جاذبه سیب ، آدم را به زمین زد و جاذبه زمین ، سیب را
فرقی نمی کند
سقوط ، سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست
http://sobhenorani.blogfa.com/
ای حجر! چه کردی که اینک پس از گذشت هزار و سیصد و اندی سال، پیکر مطهر و خونینت، شده فداییِ علی بن ابیطالب سلام الله علیه؟ هنوز به دردهای مولایت مرهم و به اهل بیت پیامبرت، محرمی! چه دلبَری هستی برای امیرت که در آخرالزمان هم، تو را برمیگزینند تا جهاد کنی، حتی با پیکر مطهرت...
بدی کردیم، خوبی یادمان رفت
ز دلها لای روبی یادمان رفت
به ویلای شمالی خو گرفتیم
چندی است جان به حجم تنت جا نمی شود/ هی سرفه می کنی نفست وا نمی شود
گرگی گرسنه در ریه ات زوزه می کشد/ تعبیر خواب گرگ به رویا نمی شود
دکتر که عکس های تو را دیده بود گفت/ این زخم کهنه است مداوا نمی شود
در شهر مدتی است که در پیش پای تو / دیگر به احترام کسی پا نمی شود
طعنه زده به دختر تو همکلاسی اش/ این سرفه ها برای تو بابا نمی شود
امواج سینه ی تو به من یاد داده است/ دریا بدون موج که دریا نمی شود
جایی که عقل مانع پرواز آدمیست/عاقلتر آن کسی است که دیوانه می شود
پروانه از شراره آتش به هیچ وجه/پروا نکرده است که پروانه می شود
من با تو سوختم که بدانم چه میکشی/احساس سوختن به تماشا نمی شود